چرا از کتک خوردن کارگران شرکت واحد جلوگیری نشد؟

از روز اعلام خبر تجمع مقابل شهرداری تهران توسط کارگران عضو تعاونی مسکن کارگران شرکت واحد در روز چهارشنبه 10 آذر تا روز تجمع 14 آذر ، 4 روز فرصت بود تا مدیران  مرتبط با این موضوع تکانی به خود بدهند تا این برخورد خشن صورت نگیرد.

نگاهی داشته باشیم به این 4 روز که چه اتفاقی افتاد و چرا مدیران مرتبط با موضوع مسکن، از کتک خوردن کارگران جلوگیری نکردند.

پس از اعلام خبر این تجمع ، سنندجی مدیرعامل شرکت واحد ، قالیباف شهردار تهران، اعضای شورای شهر نیز با خبر شدند. وزارت اطلاعات هم کماکان بی خبر نمی ماند و به همین خاطر حتمن به تیم های حفاظتی قالیباف و اعضای شورای شهر گفته شد که چه تمهیدات امنیتی را باید در روز تجمع اتخاذ کنند.

طبق معمول مدیرعامل شرکت واحد به مدیران تحت امر خود دستور داد که از دادن هرگونه مرخصی در آن روز و حتا از چند روز قبل نیز موافقت نشود. مدیران ، سرپرستان و حتا شورایی ها هم به تکاپو افتاده تا این تجمع با افراد هرچه کمتری برگزار شود.

آیا سنندجی نمی توانست از این کتک خوردن جلوگیری کند؟؟ کافی بود به نمایندگان کارگران در شرکت تعاونی مسکن پیام داده می شد و یا با یکی از مدیران مرتبط با این موضوع جلسه ای برگزار می کردند و چنانچه مشکلاتی بر سر راه این خانه دار شدن بود را به نمایندگان توضیح داده و با همفکری هم این موضوع را نگذارند به تنش کشیده شود. و  یا خود مستقیم وارد ماجرا می شد.

 اما او مبادرت به این کار نکرد. چرا؟؟

سنندجی سالهاست که از سندیکای کارگران شرکت واحد به دلیل محبوبیتش میان کارگران دلخور است و ناراضی. بخصوص از زمان طرح شدن خصوصی سازی در شرکت واحد و مخالفت صریح فعالین سندیکایی و افشاگری های روزمره این کارگران در صفحه تلگرامی اشان او را به شدت عصبانی کرده است. سالهاست که نقشه هایش برای کارگران رو می شود از خنده های مصنوعی تا موضوع خرید اتوبوس از خارج و یا خرید و تعمیر قطعات از شرکت اسنا و افشای فاکتورهای آنچنانی که موضوع افشاگری های کانال تلگرامی فعالین سندیکایی است. همگی این موضوعات باعث گردید تا او برای تنبیه کارگران وارد موضوع مسکن نشود تا این کارگران در خیابان کتک بخورند . کافی بود او مانند یک مدیر مسوولیت پذیر به میان کارگران آمده و آنها را به جلسه ای دعوت کرده و از مدیر بالاترش، قالیباف بخواهد برای حل مشکل مسکن کارگران مساعدت شود. اما او این کار را نکرد تا به کارگران پیامی دهد:

خواسته های شما را با کتک پاسخ می دهیم. و دست از افشاگری و حقوق حقه خود بردارید.

 

از روز اعلام تجمع ، قالیباف هم در جریان قرار گرفت و بی تردید با سنندجی تماس گرفته و دستوراتی در مورد برگزار نشدن این تجمع داده است. قالیباف در شرایطی قرار دارد که این تجمع کارگری وضع او را متزلزل تر کرد. قالیباف می توانست به سنندجی، دستور دهد که مشکلات کارگران را بررسی و موضوع مسکن را با یکی از معاونین وی در میان گزارند تا موضوع حاد نشود و تجمع هم صورت نگیرد.

 اما او مبادرت به این کارنکرد.

شورای شهر هم از طریق مامورین حراست و سنندجی و قالیباف در جریان موضوع قرار گرفت . خانم معصومه آباد قبلن با نماینده کارگران تعاونی مسکن کارگران شرکت واحد در تجمع قبلی دیداری داشته و قول داده بود که به موضوع رسیدگی کند، که نکرد. معصومه آباد نه تنها خلف وعده کرد بلکه در یک رفتار غیرحرفه ای از پذیرفتن نماینده کارگران هم خوداری نمود. اعضای شورای شهر  می توانستند به جای از پشت شیشه نگاه کردن پا پیش گذاشته و به خواسته این شهروندان گوش کند و در حد توان به حل موضوع یاری رساند و مانع از کتک خوردن عده ای از کارگران بیانجامد .

آما آنها نیز مبادرت به این کار نکردند چرا؟؟

وزارت اطلاعات می دانست که چنین تجمعی در روز موعد برگزار خواهد شد چرا به سنندجی و قایباف و اعضای شورای شهر تذکر نداد که با مذاکره با نمایندگان کارگران موضوع را حل و فصل کنند تا این تجمع به خیابان کشیده نشود و باعث بروز این حوادث دردناک نگردد. اما این وزارت هم مبادرت به این کار نکرد. چرا؟؟

اگر وزارت اطلاعات این تذکر را به این آقایان داده است بگوید تا معلوم شود که چرا این آقایان تذکرات نهاد های امنیتی را به هیچ می گیرند.

از وزارت اطلاعات تا سازمان اتوبوسرانی همگی بارها و بارها با نمایندگان کارگران دیدار داشته اند و می دانند که این کارگران جز خواسته های قانونی خود چیز دیگری نمی خواهند. کارگران مستدل و قانونی صحبت کرده و هیچگاه رفتار خشونت آمیزی از آنان دیده نشده است.  پولی برای ساخت مسکن داده شده ولی این پروژه ها متوقف مانده اند و کسی جوابگوی این کارگران بی سر پناه مانده نیست. چه کسی مسوول است و باید رسیدگی کند؟؟

وزارت اطلاعات، قالیباف، شورای شهر، سنندجی شما بگویید به کجا باید رفت و این ظلم را گفت؟؟

 قالیباف از زمان شهردار شدنش تا کنون بارها طعم اتحاد کارگران شرکت واحد را چشیده است. از استادیوم تا به امروز. او نتوانست سندیکای کارگران شرکت واحد را با تمام اخراج ها ، زندان افکندن ها ، بازخریدکردن ها ، از حرکت بازدارد. او مدتهاست در تیررس کارگران شرکت واحد قرار گرفته است. او با تبعیض روا داشتن در امور رفاهی ما بین کارگران شرکت واحد و زیر مجموعه شهرداری و همچنین یکسان ننمودن حقوق کارکنان زیر مجموعه شهرداری با کارکنان اتوبوسرانی نه تنها به وظایفش در قبال کارگران شرکت واحد عمل ننموده است بلکه به عنوان شهردار پایتخت نتوانسته بی لیاقتی هایش را در امر سامان دادن به معظلات شهر و ریخت و پاش ها در زیر مجموعه اش را کنترل کند.

او نیز می خواست که این تجمع به خشونت کشیده شود تا کمی دلش خنک شود.

مافیای نشسته در شورای شهر که رسوایی اش در ماههای اخیر و فساد در آن برملا گشته ، از اینکه عده ای کارگر به خود اجازه می دهند تا زیر سوال ببردندش، دلخور بود به همین خاطر وظایفش را که رسیدگی به مشکلات مردم است را عمدن فراموش کرد و از پشت پنجره های شیشه ای نظاره گر کتک خوردن کارگران شد. تا به مردم بفهماند که، مافیا چنین برخوردهایی را می پسندد.

 هر چند بعد از کتک خوردن کارگران و رسانه ای شدن آن سرخو از سوی شورای شهر اعلام عذرخواهی کرده است. ما می دانیم پشت این عذر خواهی چیست و چرا انجام شده وگرنه اگر سرخو در این عذرخواهی صادق بود نه بعد از چند روز بلکه همان روز به دیدار کارگران می رفت و نمی گذاشت کار به خشونت کشیده شود. آری ما اینگونه کارهای تبلیغی را می شناسیم.

آنچه در این رفتار نهان است پیامی است برای جنبش کارگری ایران. پیامی که از زمان اعتصاب کارگران معدن چادرملو و بد عهدی وزیرکار به کارگران و سپس یورش به معدن و اخراج فعالین کارگری صورت گرفته است. پیامی که در بیانیه دادگستری خوزستان که به کارگران هشدار داد که هر گونه حق خواهی را بر نمی تابد و سرو کارشان با دادگستری است. پیامی که در شلاق خوردن کارگران معدن آق دره باز هم تکرار شد و این بار هم در این تجمع به کارگران داده شد که:

 ما برده های آرامی می خواهیم که به هرگونه ظلمی گردن نهند.  آرام باشند و دم بر نیاورند وگرنه با شلاق سر و کار دارند.

اما پیام جنبش کارگری به این مافیای لانه کرده در قدرت چنین است:

اگر رضاخان با شلاقش توانست پدران ما را آرام نگه دارد شما نیز خواهید توانست.

حال تصمیم با ماست که چه کنیم. یا از خواسته هایمان عقب بنشینیم و بی مسکن بمانیم و یا اینکه بر روی خواسته هایمان ایستادگی کنیم.

 تحریریه نشریه 1395