سندیکا مدرسه همیشگی زحمتکشان! (3)

در سندیکاهای کارگری رهبران می آموزند که حق طلبی تاریخی دیرینه دارد و باید صبور بود، کادرهایی منضبط و آموزش دیده تربیت کرد تا در گره گاهها بتوان بهترین تصمیم را گرفت. داشتن رهبرانی کارآزموده قدرتمندی هر تشکلی است. از ابتدای تشکیل سندیکای فلزکارمکانیک در سال ١٣٨٤ که با همکاری و همیاری بزرگان و پیشکسوتان سندیکایی همراه بود آموزش سرلوحه کار قرار گرفت. آموختن از بزرگان سندیکایی همچون محمدحسین خوان یغما، خلیل پرن بازماندگان سندیکای فلزکارمکانیک، رضا فراهانی کنگرانی عضو سابق هیات مدیره سندیکای کارگران خیاط، علیرضا فرهادی عضو سابق هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد و تحت آموزشهای جواد مهران گهر عضو سابق هیات مدیره سندیکای کارگران کفاش قرار گرفتن، از رئوس کار ما بوده است. در سندیکا به کارگران آموزش می دهند که اعتصاب آخرین و موثرین حربه برای کسب حقوق است اما تنها حربه نیست. باید آماده شد و آمادگی را حفظ کرد و تمهیدات موثر برای هر اعتراض را اتخاذ نمود. تجربه ای را که در اعتصاب سراسری کارگران پروژه ای، به کار بردیم محصول آموزش های سندیکایی و تجربه ٥ ساله کار در میان کارگران پروژه ای بود.

در اعتصاب مرداد ٩٩ که دو سال بعد از تظاهرات در چهارراه عسلویه شکل گرفت (برای اطلاع از این اعتصاب به سایت سندیکا مراجعه کنید)، ما شکلهای مختلف از اعتراض و اعتصاب را بکار بستیم. ٤ سال کار آموزشی و یاد دادن قوانین کار و قوانین کارگری و شکل های مختلف مبارزه به کارگران پروژه ای و هم نفس شدن با آنها در پروژه ها و پیگیر مشکلات آنان شدن و استفاده از شکل های دیگر اعتراض از جمله نامه نوشتن به نمایندگان شهرهای خوزستان و تهران، نامه به صداوسیما برای گرفتن گزارش از وضعیت کاری پروژه ها، نامه ١٠٠٠ نفری به مسوولین شرکت نفت و منطقه ویژه عسلویه تا وزارت کار، تلفن زدن به روابط عمومی صداوسیمای تهران و بوشهر توسط بیش از ٢٠٠ کارگر پروژه ای، معرفی پروژه های بدحساب و تحریم کارگری آنان، مراحلی بود که کارگر پروژه ای در طی این ٤ سال آموخت. این کارهای عملی و آموزشی کارگران را به لحاظ روحی و ذهنی برای اعتصاب یکماهه آن هم در زمانی که پروژه های نفتی و گازی در اوج کار خود بودند و گرمای طاقت فرسا در محیط کاری حاکم بود، آماده کرد.

قبل از اعتصاب برای کارفرمایان لیست حقوقی و مسایل رفاهی خواسته شده اعلام شد تا تصمیم خود را بگیرند. ١٠ روز قبل از اعلام اعتصاب، به کارگران آماده باش داده شد تا تسویه حساب هایشان را در مدت مقرر انجام داده و یا کاری را که در دست دارند را به سرانجامی برسانند تا بتوانند دستمزدشان را مطالبه کنند.

سه روز قبل از اعتصاب به فدراسیون جهانی اینداستریال خبر داده شد که ما آماده اعتصابیم و آنان روز ١٠ مرداد طی اطلاعیه ای از این اعتصاب حمایت کردند.اعتصاب در روز مقرر ١١ مرداد ٩٩ و با ترک کار از اوایل صبح در پالایشگاه پارسیان سپهر لامرد، شرکت اکسیر صنعت در فاز ١٣ در اسکله تنبک، شرکت سینا صنعت در پتروشیمی پارس فنل، شرکت آذران گستر و شرکت آویژه صنعت در پالایشگاه نفت سنگین قشم، سیکل ترکیبی ارومیه، پتروشیمی سبلان، شرکت تناوب در فاز ١٤، شرکت پتروهمگام ماهشهر، پتروشیمی بوعلی، پتروشیمی هنگام، پالایشگاه آبادان شرکت Igc، آغاز شد. کارگران در خوابگاههای خود ماندند و یا در محوطه نشستند و بسیاری از کارگران هم پروژه ها را ترک کرده به خانه های خود رفتند. در این روز دمای هوا ٦٠ درجه بود. از طریق فضای مجازی نامه ای در گروههای کارگری دست به دست می شد. متن پیام چنین بود:

درود بر دوستان زحمتکش پروژه ای

سالهاست که حق ما رو در پروژه ها می خورند. با بدترین شرایط آب و هوایی و کمترین مزد و مزایا و سخت ترین تایم کاری و افتضاح ترین محلهای اسکان و استراحت و با بی کیفی ترین تغذیه … کنار آمدیم و هربار اعتراض کردیم و حقمان را خواستیم به راحتی کنارمان زدند. چرا که هیچگاه پشت هم نبودیم و به دلیل شرایط بد اقتصادی و تامین معیشت خانواده هایمان مجبور بودیم سکوت کنیم. امروز که کشور در بدترین شرایط اقتصادی و تورم بسر می برد بیشترین فشار بر قشر کارگر می باشد و هیچکس حاضر نیست که از حقمان دفاع بکند، چرا ما کارگران که چرخ اقتصاد به حساب میایم باید سکوت کنیم و بترسیم و پشت هم نباشیم؟ آیا منتظریم دستی از غیب به دادمان برسد؟ یا انتظار داریم مرفهین که در تمام عمرشان هنوز خاک بر لباسشان ننشسته حقمان را بدهند؟ آیا نمی دانیم که حق گرفتنی ست نه دادنی؟ بیاید برای یکبار هم که شده پشت هم، دست در دست هم یک صدا فریاد بزنیم (کارگر برده نیست) ما حقمان را از آباد کردن این همه پروژه را می خواهیم.

میلیاردها میلیارد پول از توسعه و راه اندازی پروژه هایی که با عرق ریختن و خون دل خوردن قشر ضعیف (کارگر) در جیب اقلیت هایی که تنها بیزینس شان در این کشور است می رود در صورتی که کارگر باید محتاج نان شبش باشد. اقلیت هایی که حاضر نیستند حتا چند ماه به چندماه حقوق ما را بدهند.

من به عنوان یک کارگر از جنس شما و در کنار شما امروز می گویم که اگر یکی نشویم اگر در کنار سندیکای کارگران فلزکارمکانیک نباشیم و از حق خود دفاع نکنیم، به حق که به خود و خانواده خود و جامعه کارگری ظلم می کنیم. و در آخر می گویم:(پست ترین انسانها کسانی اند که از ترس تن به بردگی میدهند و پست تر از آنها کسانی که پشت همکاران خود را خالی می کنند و در اعتصابها شرکت نمی کنند و با رذالت به این حقارت دامن میزنند) تا مظلوم نباشد چرخ ظالم نمی چرخد»

اعتصاب از سوی کارگران آگاهی که قبلن در جریان امر گذاشته شده بودند در پروژه های مختلف با ابراز همبستگی و تعطیلی کار کلید خورد. بیش از ٣٠ هزار کارگر در پروژه های مختلف با ابراز همبستگی و با شعار «افزایش دستمزد بر مبنای کمپین و مقررات رفاهی استاندارد» به این اعتصاب در سراسر کشور پیوستند و محل کار خود را ترک و به خانه بازگشتند و یا در خوابگاهها به انتظار پاسخ پیمانکاران و شرکت های اصلی ماندند.

نخستین پیروزی در روز ١٥ مرداد بدست آمد و اولین کارفرما با تمام خواسته های کمپین موافقت نمود. در نیروگاه ایرانشهر، کارگران بعد از دو روز اعتصاب قصد ترک کارگاه را داشتند که کارفرما اعلام کرد با تمام خواسته های آنها موافقت نموده و تمام حقوق ها را طبق کمپین قبول دارد و جوشکاران فردا با پایه ۱۲ میلیون به جای ٦ میلیون قرارداد امضا می کنند و بقیه شغلها هم طبق لیست اعلامی کمپین قرارداد خواهند نوشت.

بسیاری از ما می پرسند چگونه کارگران پروژه ای موفق شدند؟

کارگران پروژه ای به دلیل ماهیت کارشان مدام از پروژه ای به پروژه دیگر می روند این یک حسن دارد و یک زیان. خوبی اش این است که کارگران آگاه سندیکایی می توانند از نقطه ای به نقطه دیگر رفته بذر آگاهی را بپاشند و زیانش هم این است که چون در یک جا نمی مانند نمی توانند آن اثر بخشی لازم را داشته باشند. در اعتصاب مرداد ٩٩ ما از این امکان جابجایی استفاده کرده و به ویژه از فضای مجازی نهایت بهره را بردیم و توانستیم ارتباطات خوبی طی ٤ سال با کارگران پیدا کنیم. آنان برای ما از وضعیت محل کارشان گفته و ما هم قوانین کارگری و آموزش های لازمه کارشان را، یادآور می شدیم.

در ١١ مرداد ٩٩ شرایط همبستگی کارگری در بالاترین سطح خود بود و: 1-سازماندهی جزیره ای در هر پروژه انجام گرفته بود 2- به کارگران گفته شده بود از هر عمل تحریک آمیزی بپرهیزند و به خانه های خود بروند 3-کارگران اعتصابی آموزش دیده بودند که تا رهبران کمپین اعلام نکرده اند به سرکار برنگردند و در صورت موافقت شرکت و یا پیمانکار با خواسته های کمپین، آن را در فضای مجازی اعلام کنند تا کارگران دیگر بدانند 4- برای این اعتصاب صندوقی تدارک نشده بود و کارگران به آغوش خانواده های خود و شهرشان پناه بردند تا به لحاظ مالی در مضیقه نمانند 5- وقتی رهبران کمپین متوجه شدند که شرکت های غول پیکر به دنبال فرسایشی کردن اعتصاب هستند بعد از 40 روز اعتصاب را خاتمه یافته اعلام کرده ولی از کارگران خواستند چنانچه کارگران پیمانکاری و شرکتی به اعتصاب ادامه می دهند از رفتن به سرکار آنان خودداری کرده (اعتصاب شکن نباشند) و این پیمانکار و شرکت را به رهبران کمپین معرفی، در فضای مجازی آنان را تحریم کارگری کنند. تا مجبور شوند به خواسته های کارگرانشان تن دهند.

در طول 4 سال فعالیت در بین کارگران پروژه ای، تحریم های کارگری بسیاری صورت گرفته بود و بعضی از شرکت ها و پیمانکاران مجبور شدند رفتار خود را با کارگران تغییر دهند. برای مثال در پروژه ستاره خلیج وقتی گزارشاتی مبنی بر قراردادهایی که کارگر مجبور می شد تا:« 6 ماه بدون حقوق کار کند و پس از آن هم حق اعتراض و اعتصاب ندارد تا کارفرما صورت حساب هایش اگر نقد شد، دستمزدش را بگیرد» سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران و گروه کارگران پروژه ای تصمیم به تحریم کارگری گرفته و کارگران را از رفتن به این پروژه منع کردند. طی یکسال شرکت هایی که در ستاره خلیج کار می کردند با بحران کارگری روبرو شده و برای پیشبرد پروژه هایشان مجبور گشتند قراردادها را تغییر و حقوق ها را زودتر بدهند.

راز موفقیت این اعتصاب در همبستگی و آگاهی و اینکه« اگر من کار نکنم هیچ کس دیگری قادر به انجام کار من نیست و کارفرما هم بیش از من زیان خواهد دید» بود. کارگر به قدرت خود و رمز اتحاد پی برد. در انتها آخرین اطلاعیه کمپین را برای خوانندگان می گذارم.

#نه_به_گرسنگی!

پیروزی هر کارگر، پیروزی همه کارگران است!

طی 40 روز کارگران پروژه ای توانستند در سراسر ایران به کمپین #نه_به_گرسنگی پیوسته و شرکت های سودجو را زمین گیر کنند. دستاوردهای این کمپین هم برای کارگران و هم برای خانواده هایشان بسیار با اهمیت است:

1-کارگران به قدرت خود واقف شده و متوجه شدند که اگر کار نکنند هیچ سودی وجود نخواهد داشت. آنها به خود و به قدرتشان ایمان آوردند. آنها متوجه شدند کارفرماها نمی توانند به جای ما کار کنند و داربست بسته و فیتر کنند و جوش بدهند و عایق کاری و برقکاری انجام بدهند. چرا که اگر می توانستند تاکنون کرده بودند.

2- برای اولین بار در ایران 30 هزار کارگر به صورت هماهنگ پشت به پشت هم داده به تحمیل کنندگان گرسنگی نه گفتند و راهی خانه هایشان شدند. هر چند فنآوری این امکان را به آنها داد تا از برادران خود در پروژه های دیگر بخواهند به آنها پیوسته و حامی شان باشند.

3- از بوشهر در جنوب ایران تا ارومیه در شمال، خراسان در شرق و ایلام در غرب تا مرکز ایران، تهران و اصفهان، کارگران یکصدا همنوا شده به هم اتکا کردند. تا امروز بیش از آنچه ما می پنداشتیم شرکت ها مجبور به گردن گذاشتن به خواسته های کارگران شدند. از پتروپالایش خبر می رسد که 5 ام هر ماه حقوق کارگرانی که همیشه 4 ماه عقب می افتاد، تسویه می شود. در کارگاههایی حتا کارفرما مجبور شده است حقوق ها را هفته ای با کارگران تسویه کند. و مهمتر اینکه جایی نیست که حقوق کارگران افزایش نیافته باشد.

4- اعتصاب و اعتراض 2 سال پیش کارگران در سه راهی عسلویه درست است که به شکست کشیده شد و 4 تن از برادرانمان دستگیر و روانه زندان گردیدند اما امروز همه آن 150 کارگری که در آن روز در سه راهی عسلویه گرد آمده بودند و بیش از 500 کارگری که آن روزها با عقاید و راه و روش کارگری ما آشنا شدند، نتیجه اعتراض خود را امروز می بینند و از آن مبارزه و این اعتصاب خود خرسندند.

5- برای اولین بار خانواده های کارگری در خانه مردی را مشاهده کردند که سرافرازانه برای سفره خانه اش و آینده فرزندانش می جنگد. همسران کارگران اعتصابی نیز مشوق آنان برای گرفتن حق خود شدند و به یاری همسرانشان آمدند. در هر کوی برزن، در هر روستا، در هر شهر و گردهمایی خانواده های کارگری بحث اعتصاب پیچید. از ایذه تا نخل تقی، محله و مردم از این اعتصاب می گفتند. همراهی بخشی از فروشندگان مواد غذایی با خانواده های کارگری کم نظیر بود و به آنان پیغام دادند:« باکتان نباشد، هرچه می خواهید بیایید بخرید»

برادران کارگر، ما نه تنها حق خود را گرفتیم بلکه مردم ایران را با واژه اعتصاب آشنا و آشتی دادیم. البته تنی چند از دوستانمان بلک لیست شدند، تنی چند احضار شدند، اما این برادران نیز خرسندند که هزینه ای که داده شده در مقابل اتحاد و افزایش حقوق ها بسیار کوچک است.

ایران سرزمین کارگری ماست و در آبادانی و شکوفایی اش، که جز بهبودی وضعیت زحمتکشان نیست، می کوشیم.

پیروزی هر کارگر، پیروزی همه کارگران است!

متحد باشیم و استوار.

کارگر برادر کارگر!

سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران

کارگران پایپینگ و اکیپ پروژه ای ها

22 شهریور 1399

مازیار گیلانی نژاد دیماه 99