دست های پنهان تفرقه!

در ٤ فروردین متنی با نام «از سندیکای جعلی تا توجیه سرکوب اعتراضات» که سایت اخبار روز آنان را با امضای«جمعی از بازنشستگان» تهرانی می خواند، منتشر شد. که به اصطلاح جوابیه ای است بر چند پرسشی که در مقاله « چرا به تجمع ١٧ اسفند حمله شد؟؟» را کرده بودم. متن من تحلیلی بود بر آنچه در تجمع ١٧ اسفند بازنشستگان گذشته بود و بی تردید نقدی را می طلبید تا به واکاوی حمله به بازنشستگان منجر شود اما متاسفانه تاکنون کسی تحلیلی ارایه نکرده است تا اینکه دوستان خبر دادند متنی توهین آمیز در سایت اخبار روز علیه من منتشر شده است. که من تلاش می کنم با ارایه سند این متن را نقد کنم.

تفاوت من با این«جمعی از بازنشستگان» این است که خود و اندیشه هایم را در معرض قضاوت قرار می دهم و از پنهان شدن در پشت هر عنوانی پرهیز می کنم. البته این فرد و یا افراد دانسته هویت خود را پنهان می کنند چون نوشته شان با گذاشتن نام اصلی شان از سکه خواهد افتاد. متاسفانه متن نوشته شده با حاشیه شروع شده و با اتهام زنی و لجن پراکنی ادامه می یابد.

نوشته این چنین آغاز می شود :«از اوایل دهه نود سندیکایی با نام فلزکار – مکانیک اعلام حضور کرد که برای فعالان قدیمی و شناخته شده ی صنف فلزکار مکانیک همچنین کسانی که در تعاونی این صنف بر همه ی فعالیت‌های صنفی اشراف داشتند، بسیار عجیب بود و خیلی زود معلوم شد که این سندیکا با جعل آرم سندیکای تعطیل شده‌ی فلز کار_مکانیک در دهه ۶۰ توسط مازیار گیلانی نژاد که خودش هیچگاه فلزکار نبوده و حرفه‌ی او در اصل حسابداری است، اعلام موجودیت کرده است.»

در پاسخ باید بگویم هیات بازگشایی سندیکای کارگران فلزکارمکانیک از ٢١ اردیبهشت ١٣٨٤ فعالیت خود را آغاز کرد و من در همان سال عضو هیات موسسان و عضو کمیته آموزش هیات موسسان سندیکاهای کارگری به همراه آقایان جواد مهران گهر مسوول کمیته آموزش، ابراهیم مددی نایب رییس وقت سندیکای کارگران شرکت واحد و کاظم فرج الهی که پایش در همان اوان شکست و در خانه ماند، بودم. اتفاقن موضوع بازگشایی سندیکا هم در جلسه فعالان تعاونی مصرف در همان زمان کلید خورد، نه از اوایل دهه نود. اینکه چه کسی باید مشخص کند که عضویت در سندیکای فلزکار باید دارای چه مشخصاتی داشته باشد بی تردید به این افراد بی نام و نشان که خود را شورای نگهبان فرض کرده اند، نمی رسد. به ویژه اینکه من از سال ١٣٨٤ عضو تعاونی مصرف کارگران فلزکارمکانیک بوده و هنوز هم هستم. همچنین از سال ١٣٨٦ عضو هیات مدیره تعاونی مسکن کارگران فلزکارمکانیک و در سال ١٣٩٧ هم دوباره با رای اعتماد اعضا به مدیر عاملی تعاونی مسکن انتخاب شده ام. در ضمن من هیچگاه کار حسابداری انجام نداده و بلد هم نیستم. تا اینجای کار، جعل کردن تاریخ فعالیت نوین سندیکا را این افراد بی نام نشان در حال انجام دادن هستند. البته می توان از سال ١٣٨٤ اطلاعیه هایی که با دیگر سندیکاها از جمله شرکت واحد و هفت تپه امضا نموده و منتشر کردیم را در گوگل یافت. ما از همان ابتدا به سراغ پیشکسوتان سندیکاییمان همچون خلیل پرن از فعالان سندیکایی دهه ٤٠ تا اواخر دهه ٨٠، حسین نصیری دبیر دهه ٤٠ و ٥٠ سندیکا، عبدالکریم غضنفری از بنیانگذاران سندیکا، محمدحسین خوان یغما هیات مدیره دهه ٤٠، رفته و از مشاوره آنان سود جسته ایم.

در این متن از نام افرادی که نویسندگان برای افشای من به آنان اشاره می کنند نیز چیزی دیده نمی شود و فقط از تعاونی مصرف کارگران فلزکارمکانیک نام برده شده است. برای روشن شدن ذهن مخاطب باید بگویم که روابط اینجانب با تعاونی مصرف کارگران فلزکارمکانیک و هیات مدیره اش بسیار صمیمی بوده و تا امروز با هم مشکلی نداشته ایم به ویژه اینکه آنان هیچگاه در پروژه های کثیف تفرقه اندازی و لجن پراکنی علیه من شرکت نداشته اند. برای مثال چند سال پیش نامه ای جهت تکفیر اینجانب که از سوی اتحادشکنان به تعاونی مصرف برده شده بود تا آنان نیز امضا و تایید کنند، با درایت هیات مدیره تعاونی مصرف، نه تنها از امضا خودداری کرده بلکه آن نامه را پاره و اقدام اتحادشکنان را خنثا نموده بودند.

اینکه سندیکای ما به قول این افراد ناشناس، جعلی است یا واقعی کافی است خوانندگان به سایت بین المللی و دو زبانه ما به آدرس: sfelezkar.com سری زده تا به حقیقت امر پی ببرند. این سایت فعال بوده و هر روزه با گذاشتن اخبار کارگری که اعضای سندیکا تهیه می کنند در جنبش سندیکایی ایران قدرتمندتر از هر روز فعالیت می کند. بی تردید یکی از مهمترین اقدامات سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران اعتصاب شکوهمند مرداد ٩٩ در پروژه های سراسر کشور به همراه کارگران پایپینگ کار بود که ٤٠ هزار کارگر از این اقدام حمایت و اعتصاب کرده بودند و خشم پیمانکاران دغلباز و حق خور را در پی داشت.

در متن «جمعی از بازنشستگان» اتحاد بازنشستگان فلزکارمکانیک و بازنشستگان سندیکای بافنده سوزنی با این تشکل به قول خودشان جعلی!!!(سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران) خشمشان را برانگیخته و اتحادشکنان و تفرقه اندازان را عصبانی کرده است. بی تردید حضور فعال بازنشستگان فلزکارمکانیک در تظاهرات های سال گذشته کام این آقایان را تلخ کرده است. نه تنها پلیس سیاسی و سرمایه داری رانتخوار ایرانی و سرمایه داری جهانی از اتحادهای این چنینی ناراحت اند بلکه دست های پنهان تفرقه نیز در هماهنگی با اینان از این اتحاد رنج می برند.

در بخشی دیگر نوشته اند:«این فرد برای تامین منابع مالی خود به اشخاص مراجعه و با بیان فعالیت هایی مبالغه آمیز مثل انتشار و توزیع وسیع نشریه ی سندیکایی، کسب درآمد کرده و هیچگاه نیز معلوم نگردید که این منابع را چگونه هزینه کرده است» در پاسخ باید گفت ١- انتشار یک نشریه کارگری به نام پیام سندیکا به مدت ١٠ سال آن هم هر ماهه و در داخل ایران افتخاری است که باید به آن بالید، ولی این افراد ناشناس از این موضوع ناراحت هستند ٢-مگر سندیکا گنج قارون دارد که هزینه نشریه را نباید از خواننده بگیرد؟ ٣- مسایل ماهی هر نهادی را باید به اعضای همان نهاد گزارش داد و قرار نیست نامحرمان در جریان قرار بگیرند.

برای اینکه لجن پراکنی را به اوج برسانند اعلام کرده اند :«یکی از منابع مالی او کمک هایی است که از سوی منصور اسانلو (و از منابع اهدایی به او) دریافت کرده است» خب این افراد که اینچنین به مسایل اشراف دارند و تلاش می کنند به پلیس سیاسی بفهمانند که مازیارگیلانی نژاد کمک مالی از آمریکا دریافت می کند چرا اسنادش را رو نمی کنند؟؟

یکی دیگر از ناراحتی های این افراد ناشناس و مشکوک ارتباط ما و عضویت سندیکای ما در فدراسیون جهانی اینداستریال است. می نویسند:«مازیار گیلانی نژاد علاوه بر دروغ و جعل در سندیکا در ایران به فدراسیون جهانی سندیکایی هم دروغ می برد و جعل عنوان می کند» به واقع چه کسانی از حمایت یک فدراسیون جهانی از مبارزات کارگران ایران عصبی است؟؟؟ بیش از 5 سال است که تنها فدراسیون جهانی که با عضویت سندیکای کارگران فلزکارمکانیک از مبارزات کارگران ایرانی حمایت کرده فدراسیون جهانی اینداستریال است. نه فدراسیون جهانی سندیکاها WFTU و نه کنفدراسیون جهانی سندیکاهاWITUC سالهاست هیچ بیانیه ای در حمایت از مبارزات سندیکاها و کارگران ایران نداده است. حالا باید ناراحت شد که با عضویت سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران این حمایت صورت می گیرد؟؟ بی تردید این «جمعی از بازنشستگان» به ارکستر هماهنگ ضد کارگری( کارفرمایان و پلیس سیاسی) پیوسته است که چنین می نویسد. چه دروغی گیلانی نژاد به فدراسیون جهانی اینداستریال گفته که فدراسیون جهانی ٢ روز قبل از اعتصاب شکوهمند ٤٠ هزار کارگر پروژه ای در مرداد ١٣٩٩از این اعتصاب حمایت می کند؟ فدراسیون جهانی اینداستریال از اعتراضات و خواسته های بازنشستگان ایران و ایران خودروی تبریز نیز در ٢١ بهمن ١٣٩٩ هم حمایت کرد. البته گزارش های خبرنگاران سندیکایی ما و ارسال آن به سایت دو زبانه و بین المللی ما، فدراسیون جهانی اینداستریال را واداشته است از اعتراضات بازنشستگان حمایت جدی به عمل آورد که مایه مباهات و خوشحالی همه بازنشستگان است و خاکی است که بر سر تفرقه اندازان «جمعی از بازنشستگان» شده است.

البته دروغگویی ها به اینجا ختم نمی شود و بنده را به داشتن ارتباط با احمدی نژادها متهم می کنند ولی بازهم از ارایه سند عاجز هستند، که البته جواب اینگونه لجن پراکنی ها را در مقاله ای که در نقد نوشته آقای ناصرآغاجری (تفرقه یا اتحاد! ) نگاشته ام، را داده ام و تکرار آن سودمند نیست.

این تفرقه اندازان و اتحادشکنان در بخشی دیگر از نوشته خود چنین اظهار داشته اند:« اخیرا هم با طیفی از نزدیکان به این جریان به نام اتحاد بازنشستگان پایتخت و سراسری همکاری می کند» اولن بازنشستگان فلزکارمکانیک با این گروه متحد شده و همکاری می کنند نه مازیار گیلانی نژاد ٢-چه سندی دارند که این افراد احمدی نژادی هستند؟ چرا برای تهمت هایی که می زنید دلیلی نمی آورید؟ ٣- آیا اتحاد با دیگر بازنشستگان که همچون ما فکر نمی کنند و به فرض احمدی نژادی هستند عیب است؟؟ آیا اتحاد صنفی این است اول زحمتکشان باید بیایند مانند ما فکر کنند بعد ما با آنها متحد شویم؟؟ مگر ما خانه کارگری هستیم و یا یک فرقه که همه باید چون من باشند تا متحد شویم؟؟؟ از قرار این افراد نه تنها از کار صنفی چیزی نمی دانند بلکه در فرقه سیاسی آنان آموزش اتحاد این چنین است. اما موضوع این حرفها نیست بلکه در تجمعات بازنشستگی عناصر منحرف و تفرقه افکن با اتحاد بازنشستگان فلزکارمکانیک و بازنشستگان سندیکای بافنده سوزنی و بازنشستگان گروه پایتخت، منفرد شده و بازنشستگان آنان را از خود طرد کرده اند و دیگر به حرفهای این تفرقه افکنان که معلوم نیست بازنشسته کدام صندوق هستند و دوره افتاده با تفرقه افکنی تلاش دارند صفوف متحد بازنشستگان را با اتحادشکنی روبرو کنند، گوش نمی کنند. وگرنه چه کسی است که از اتحاد سه گروه بازنشسته صندوق تامین اجتماعی به خشم بیاید؟ جنبش کارگری برخلاف عقیده این آقایان به اتحاد نیازمند است نه تفرقه و اتحاد شکنی.

در بخشی دیگر نوشته اند:«مازیار گیلانی پیش از این نیز با همکاری افراد طرد شده که از سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای کارگران هفت تپه در صدد ایجاد سندیکایی در مقابل سندیکای واحد یا اخلال در مبارزات کارگران هفت تپه داشته اند که خوشبختانه با درایت و آگاهی فعالان این دو سندیکا و کارگران این دو بنگاه بزرگ اتوبوسرانی و هفت تپه، اهداف ضدکارگری آنها نقش برآب شده است» البته باز هم سندی برای این دروغگویی ها ارایه نشده است. اما لازم است بگویم چند دیداری در تهران در همان اوایل تشکیل سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در سال ١٣٨٧ با آقای رضا رخشان عضو هیات مدیره آن زمان داشته ام. که البته بعد از آن همین جناب بارها در نوشته هایش مرا خانه کارگری نامید که به تبع رضا رخشان هم از ارایه سند عاجز بود. دیگر من ارتباطی با سندیکای هفت تپه نداشته و در مسایلشان برخلاف خیلی های دیگر اصلن دخالت نکردیم. اما در دفاع از کارگران هفت تپه حداقل می توانم به این اطلاعیه ما در 8 آذر ١٣٩٧ رجوع دهم که در آن موضوع حمله به خانه علی نجاتی و دستگیری مهمان او مجید رعایایی عضو سندیکای ما در آن ذکر شده است که برای اعلام همبستگی ما با مبارزات سندیکای کارگران هفت تپه به آنجا اعزام شده بود. ما همچنان دفاع از برادرانمان در هفت تپه را وظیفه سندیکایی مان می دانیم و آخرین اطلاعیه ما در تاریخ ١٠ فروردین ١٤٠٠ تایید این حمایت است. در مورد ایجاد سندیکایی در مقابل سندیکای شرکت کارگران واحد و به شهادت گروه تلگرامی کانون مدافعان حقوق کارگر، بنده اولین نفری بودم که این موازی سازی را زیر سوال برده و مورد حمله سندیکاسازان دروغین قرار گرفتم. که البته مسوولین این گروه تلگرامی به دلیل مخالفت هایم با این موازی سازی، مرا از گروهشان اخراج کردند.

اما دوستان خواننده، دمب خروس آقایان «جمعی از بازنشستگان» اینجا بیرون می زند که همه این تهمت ها و لجن پراکنی ها اصل قضیه نیست، بلکه موضوع تطهیر از «سایت خبر دزد و بی پرنسیب اخبار روز» است که در اطلاعیه اعتراضی ما به این سایت در تاریخ 3 اسفند با نام « خبر دزدی با کدامین هدف!» منتشر شده است. ما در این اطلاعیه از گردانندگان این سایت و خوانندگانش پرسیده ایم که:« ١- این اقدام غیراخلاقی و غیرحرفه ای( یعنی خبر دزدی از سایت ما) که برای چندمین بار با اطلاعیه های کنفدراسیون جهانی اینداستریال و حذف نام سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران، صورت می گیرد به چه معناست؟ ٢- حذف منبع خبر در کدامین قوانین خبرنگاری دنیا جاری و ساری است؟ ٣- این دشمنی آشکار با سندیکایی که در ایران فعالیت دارد از چه روست؟ مگر ما چه هیزم تری به این سایت فروخته ایم که از فعالیت ما این چنین خشمگین هستند؟…. دشمنی دیرینه «سایت اخبار روز» از 24/7/93 با درج مقالات توهین آمیز علیه سندیکای ما وارد کارزاری شد و از گذاشتن جوابیه های ما در یک عمل غیرحرفه ای خبرنگاری، امتناع کرد.» البته هنوز هم این خبردزدی از سایت ما ادامه دارد و اخباری را که ما در مورد اعتصاب در لاستیک پارس ساوه منتشر کرده بودیم بدون ذکر منبع خبر در سایت شان کار کردند.

البته گردانندگان بی پرنسیب این سایت که حرفی برای دزدی های آشکارشان و دشمنی با سندیکای ما نداشتند دست به دامان اتحادشکنان و تفرقه اندازان داخلی که نوکر این سایت هستند، شدند. ببینید این دریوزگان «جمعی از بازنشستگان» در ادامه نوشته اشان چگونه دمب خروس شان زده بیرون:«از آنجا که این فرد و سندیکای جعلی او به دلایل بسیاری توفیق در نقش آفرینی در جنبش کارگری را نداشته است بسیار طبیعی است که به شیوه های توطئه گرانه ای تحت عنوان دفاع از رفتارهای صنفی، به نشراکاذیب علیه کارگران، بازنشستگان و گروه های حامی اجتماعی آنان و همچنین رسانه ها و در راس آنها سایت “اخبار روز” اقدام کند و به مسموم سازی فضا به سود سرکوبگران بپردازد» جالب اینجاست که «سایت بی پرنسیب و خبر دزد اخبار روز» آن چنان از این متن «جمعی از بازنشستگان» خوشش آمده که 8 روز است در تلگرام خود سنجاق نموده تا هرکه به تلگرام این سایت سری می زند حتمن آن را بخواند. حال می پرسم چه کسانی از تهمت زدن به یک سندیکای فعال در عرصه کارگری نفع می برند؟ چرا برای این «جمعی از بازنشستگان» اینقدر مهم است که خبردزدی و تفرقه افکنی های این سایت را ماست مالی کنند؟ چرا این «جمعی از بازنشستگان» به جای نشر این متن در گروههای مجازی بازنشستگان آن را صاف به سایت اخبار روز فرستاده اند؟ زدوبند این افراد با این سایت چیست؟؟

به گمان من دست گردانندگان سایت اخبار روز در دست همه آنانی است که نمی خواهند سر به تن سندیکاهای کارگری مستقل باشد. از کارفرمایان ایرانی تا سرمایه داری جهانی و قدرتمندان زر و زور در ایران. وگرنه چرا باید یک سایت خبری دست به خبر دزدی و هماهنگی و تلاش برای نابودی سندیکای کارگران فلزکارمکانیک داشته باشد؟ ما جای چه کسانی را تنگ کرده ایم و منافع چه کسانی را به خطر انداخته ایم؟ گردانندگان «سایت بی پرنسیب اخبار روز» به چه دلیل به جای توضیح اعمال خود در قامت یک تشکیلات ضد کارگری درآمده است؟ و برای حمله به ما از این افراد بی هویت «جمعی از بازنشستگان» استفاده می کند؟

در پایان نیز نوشته اند:«اما در کنار این فرصت طلبی او یک اتفاق ساده ای درحال رقم خوردن است و اینکه زین پس مهر بطالت کامل بر سندیکای جعلی فلزکار _ مکانیک و جعل عنوان توسط فرصت طلبان چون او خواهد خورد تا این گونه افراد از حاشیه جنبش کارگری بیش از پیش طرد شوند» بی شک برافراشته بودن آرم باشکوه سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران و آرم فدراسیون اینداستریال در اعتراضات کارگری و بازنشستگی اینان را این چنین خشمگین و ناراحت کرده است.

براستی چه کسانی از فعالیت سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران در هراسند؟ من به شما می گویم: ١- تمامی کارفرمایان و پیمانکارانی که در پروژه های نفتی و پالایشگاهی به کارگران ظلم کرده و ما آنان را افشا و تحریم کارگری می کنیم. ٢- تفرقه افکنان و اتحاد شکنان جنبش کارگری ٣- مدیران نالایق وزارت کار و تامین اجتماعی ٤- ارکستر هماهنگ رسانه ای که برای نابودی و تفرقه افکنی در جنبش کارگری در تلاشند.

من مازیارگیلانی نژاد مسوول سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران و نماینده ١٠٠٠ کارگر پروژه ای هستم که با نوشتن کدملی شان در آخرین بار در مرداد ٩٩ به افتخار نمایندگی نایل آمدم و این امضاها که به کدملی کارگران مزین بود، برای بسیاری از نهادها از جمله وزارت کار و نفت و حتا به خبرگزاری ایلنا هم فرستاده شد، که به آن افتخار می کنم. در طول سالهای فعالیتم افتخارم این است که به آرمان های کارگری خود وفادار مانده ام. خشم ارکستر هماهنگ ضدکارگری و توهین های فعالین دروغین کارگری و تهدیدهای پلیس سیاسی را شیرین تر از عسل می دانم. و هرچه این گونه لجن پراکنی ها علیه من بیشتر می شود می فهمم که راهم درست است و با شور بیشتری به فعالیت می پردازم.

راستی چرا این «جمعی از بازنشستگان» از فعالیت های خود هیچ نگفته اند تا خوانندگانشان بدانند جز بدگویی و تفرقه اندازی و نوکری «سایت بی پرنسیب اخبار روز» و گرا دادن به پلیس سیاسی چه کارهای دیگری از دستشان بر می آید؟

بی تردید هر کدام از ما باید به وظیفه خود عمل کند. شنبه ١٤ فروردین به سازمان ثبت املاک کرج خواهم رفت تا با هماهنگی و تلاش چند مدیرعامل تعاونی مسکن و من به عنوان مدیرعامل تعاونی مسکن کارگران فلزکارمکانیک، مافیایی را که زمین 42 تعاونی مسکن کارگری را با داشتن ٢٢٠٠ عضو از سال ١٣٦٥ می خواهد به غارت ببرد و تاکنون نتوانسته به یغما ببرد را، به مسیر درست و قانونی اش هدایت کنیم.

مازیار گیلانی نژاد ١١ فروردین ١٤٠٠