نان و سندیکا (بخش یکم)

در تابستان سال و به دعوت مرکز پژوهشکده مطالعات توسعه وابسته به جهاد دانشگاهی تهران مصاحبه ای با مازیار گیلانی نژاد مسوول سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران انجام شد که قرار بود در مجله این پژوهشکده چاپ شود. متاسفانه این موضوع انجام نشد و ما دست به انتشار آن می زنیم.

١-به نظر شما در این برهه زمانی جدی ترین مشکل کارگران چیست؟

نان و سندیکا. نان به معنای ایجاد اشتغال و بیکار نشدن کارگران به دلیل خصوصی سازی و واردات بی رویه. کنار گذاشتن بحث خصوصی سازی و رویکرد دقیق به اصل ٤٤ قانون اساسی که اقتصاد را به ٣ بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم کرده و بخش خصوصی را تکمیل کننده ٢ بخش دیگر دانسته، نه اینکه بخش خصوصی اصل اقتصاد قرار گیرد. پرداخت دستمزد واقعی به کارگر طبق ماده ٤١ قانون کار و به ویژه بند دوم آن که تاکید دارد این دستمزد باید بتواند با ٨ ساعت کار زندگی یک خانواده ٥/٣ نفره را تامین کند نه اینکه به اضافه کاری های خرد کننده بینجامد. مانند کارخانه ایران خودرو، ذوب آهن، فولاد، معادن، حتا کارگران خدماتی بیمارستان ها. امنیت شغلی و روانی برای بهبود وضعیت تولید، فراگیرتر شدن بیمه تامین اجتماعی(اصل ٢٩ قانون اساسی)،اجرا شدن آموزش رایگان که بخشی از دستمزد و ثروت ملی کارگران است بر طبق اصل 3 قانون اساسی.

سندیکا به معنای بازوی نظارتی کارگران بر عملکرد کارفرمایان و دولت، همکاری با بخش حل اختلاف وزارت کار در حمایت از نیروی کار، نظارت بر اجرای صحیح قانون کار و تغییر قوانینی که بر ضد کارگران است، همکاری با بخش ایمنی و بازرسی وزارت کار تا حوادث شغلی کمتر شود. روزانه بیش از 5 کارگر به دلیل نبود ایمنی استاندارد در محل کار کشته می شوند و الان هم قرار است بخش بازرسی وزارت کار را به کارگزاری ها ارجاع شود. یعنی با زدوبند این کارگزاری ها با کارفرمایان، کارگر کمتری بیمه خواهد شد و درآمد سازمان تامین اجتماعی هم کاهش خواهد یافت.

سندیکا یعنی آزادی، آزادی برای مبارزه برای دستمزدی بیشتر و رفاه انسانی. سندیکا یعنی چشمان تیزبین طبقه کارگر در افشای مافیای پیمانکاری نیروی انسانی و گرفتن حق کارگر از این مافیا.

٢- ایجاد توسعه فرصت های اشتغال مولد:

قراردادهای موقت و سفید امضا به نظر شما چقدر در بازار کار رایج است و چه مشکلاتی را برای کارگران ایجاد می کند؟

٩٩ درصد قراردادهای کارگران چه در کارگاههای کوچک و چه در کارخانه هایی چون ذوب آهن و ایران خودرو موقت است از یکساله تا یک ماهه. قراردادهای سفید امضا یک عمل غیرقانونی است و باید از سوی بازرسی وزارت کار رصد و کارفرمایان متخلف و کلاهبردار را مجازات کند که نمی کند و این باعث شده پرونده های قضایی در دادگستری و شورای حل اختلاف زیاد شود. این قراردادها باعث ایجاد عدم امنیت شغلی به ویژه روحی و روانی در کارگران و خانواده هایشان شده و حداقل قوانین کار نیز به ویژه در بخش قراردادهای سفید امضا اجرا نشود. دسترنج کارگران در قراردادهای سفید امضا به یغما می رود. در اینگونه قراردادهای موقت و سفید امضا چون کارگر امنیت فکری ندارد بی تردید محصول بی کیفیت تولید خواهد کرد. نمونه این مورد را می توان در کارخانه ایران خودرو و سایپا دید. در قراردادهای رسمی کارگر خلاق و هوشیار برای شخصیت کارگری خود ارزش قایل شده و بی تردید با تکنسین ها و مهندسین برای رفع اشکال همکاری صمیمانه ای خواهد داشت. در قراردادهای رسمی پاداش موضوعی مهمی برای شخصیت روانی کارگر است که خود را ارزشمند ببیند. سطح دستمزد و معیشت در قراردادهای موقت بسیار نازل و در قراردادهای سفید امضا به دلیل فرار کارفرما از اجرای قوانین کار، بسیار وحشتناک است. در این قراردادها موضوع بیمه در کارگاههای کوچک اجرا نمی شود. ساعت کار و سختی و زیان آور بودن شغل و بهداشت محیط کار به هیچ وجه رعایت نمی گردد.

٣- کارگران فصلی :

اصلی ترین مشکل کارگران فصلی را چه می دانید؟ پیشنهاد شما برای رفع این مشکل چیست؟

مهمترین موضوع برای این کارگران موضوع معیشت شان در هنگام بیکاری است. بسیاری از این کارگران تحت پوشش بیمه درمان قرار ندارند و سازمان تامین اجتماعی هم هر روز با تصویب بخشنامه های خلاف اصل ٢٩ قانون اساسی اینگونه کارگران را از پوشش بیمه ای خود خارج می کند.

پیشنهاد: ١- در کارخانه های بزرگی همچون هفت تپه می توان این کارگران را در بخش هایی در هنگام بیکاری به کار گرفت. ٢- به این کارگران بیمه بیکاری تعلق گیرد ٣- کارگران فصلی اعم از ساختمانی و کشاورزی تحت پوشش دائم درمان باشند و به تشکل های کارگری این اجازه داده شود که نظارتی بر کار این کارگران داشته باشند. هر چند که این از وظایف وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی است.

٤- برخورداری از حمایت های اجتماعی و پایین بودن سطح معیشت و کاهش مداوم قدرت خرید کارگران:

به نظر شما شرایط و سطح معیشت کارگران چگونه است؟ چه عواملی را در کاهش مداوم قدرت خرید کارگران موثر می بینید؟

در حال حاضر حداقل حقوق مصوب وزارت کار ٤ برابر زیر خط فقر است. یعنی دولت و کارفرمایان ٨٠ درصد جامعه را محکوم به گرسنگی کرده اند. با خارج کردن داروها و درمان و در یک کلام کم کردن سطح پوشش تامین اجتماعی، کارگران محکوم به مرگ شده اند. با پولی کردن آموزش و پرورش فرزندان زحمتکشان مجبور به کار در کارگاههای کثیف و یا کودک کار شده اند. زنان در این طبقه با کمترین مزد مورد شدیدترین استثمار به عنوان کار در خانه می شوند. در سال ٩٧ دستمزد کارگران ١٥٠ دلار و در سال ٩٨ به ١٢٠ دلار و در سال ٩٩ به ١٠٠ دلار و امسال به ٨٠ دلار رسید. ( برای اینکه اجناس در سال گذشته با دلار ٣٠ هزار تومانی قیمت گذاری شد). کارگران به لحاظ آمار اقتصادی در فقر و فلاکت بسر می برند. مهمترین عامل در کاهش مداوم قدرت خرید کارگران سودجویی کارفرمایان و دولت است که هزینه های خود را به طبقه کارگر تحمیل می کنند از جمله تورم، افزایش قیمت مواد تولیدی و تورم جهانی. این در حالی است که با افزایش اقلام و خدمات خود ( در بخش دولتی: برق، آب، گاز، تلفن، مترو…)( در بخش غیر دولتی: خوراکی ها، دارو، لوازم خانگی….) سود حداکثری خود را می برند.

ب- بهداشت و ایمنی محل کار:

وظیفه کارفرمایان در تضمین ایمنی کارگران در محیط کاری چیست؟ و چقدر به این موضوع توجه می شود؟

یکی از سودهایی که کارفرما می برد هزینه نکردن برای ایمنی است این چه در کارگاههای کوچک و چه در صنایع بزرگ را می توان مشاهده کرد. سر کارگر ایران خودرویی زیر پرس می رود به دلیل خاموش بودن چشم الکترونیکی برای افزایش آمار تعداد پرس. شهرام محمدی کارگر پتروشیمی مارون آتش می گیرد به دلیل اینکه شیر فلکه ها مدت کارکردشان تمام شده ولی کارفرما اقدام به تعویض آن نکرده بود. کارگران ساختمانی از داربست مرتب می افتند و کشته می شوند چون کارفرما کمربند ایمنی و افسران ایمنی را در کارگاه ندارد. ٤ زن و ٢ مرد در کارگاه مبل سازی سوخته و خاکستر می شوند به دلیل اینکه کپسول آتش نشانی نبود. کارگران معدن طرزه می میرند چون ایمنی کافی نبوده و افسران ایمنی در محل کار نیستند. کارفرما ایمنی را به هیچ گرفته بود.

وظیفه اصلی در حقیقت با بخش ایمنی وزارت کار است که با بازرسی های دقیق کارفرمای متخلف را جریمه و کارگاهش را ببندد. وقتی وزارت کار به عنوان واسط بین کارگر و کارفرما به وظایفش عمل نمی کند و دست کارفرما را برای ایمن نکردن محل کار باز می گذارد در حقیقت خود همکار مجرم است.

6- حوادث ناشی از کار:

مشکلات کارگران در مشاغل سخت و زیان آور چیست؟ آیا این کارگران از حمایت های اجتماعی کافی برخوردارند؟

یکی از مشکلات کارگران در مشاغل سخت و زیان آور تشخیص ندادن عمدی بازرسان وزارت کار از این مشاغل است و بیشتر طرف کارفرما را می گیرند. اگر محیطی آلودگی صوتی، شیمیایی، سروصدا، آلودگی هوا، محیط کار پر استرس مانند آتشکارها، معادن،… داشته باشد، جزو مشاغل سخت و زیان آور هستند. در کارخانه ایران خودرو کارگران متاسفانه در بخش های تولیدی و تعمیراتی و رنگ این مشکل را دارند و منوط به تصویب وزارت کار و کارفرماست. در ذوب آهن محیط آلودگی هوا دارد اما قانون سخت و زیان آور فقط در بخش هایی از ذوب آهن اجرا می شود به همین دلیل در ذوب آهن ما مواجه با انواع سرطان و مردن زودرس کارگران بازنشسته هستیم. حتا در مشاغلی مانند رادیوگرافیها، مراکز اتمی، آزمایشگاهها و نگهداری از بیماران سرطانی ، کارگران و پرستاران را قانون سخت و زیان آور بودن شغل شامل نمی شود. از طرفی 4 درصد واریز کارفرما به تامین اجتماعی برای سخت و زیان آور بودن شغل کارگرش را، پرداخت نمی کند چرا که زورش می آید. در ایران خودرو، شرکت واحد این موضوعی عادی است. شما حساب کنید 4 درصد حق بیمه زیان آور بودن شغل کارگر در ماه در طی 20 سال در شرکت واحد و ایران خودرو چه مبلغ هنگفتی می شود که کارفرما نه تنها ماه به ماه واریز نکرده است بلکه بعد از 20 سال هم کارگران باید 5 الی 6 ماه سرگردان باشند تا این پول واریز شود و به بازنشستگی برسند. وای به حال کارخانه ها و کارگاههای کوچک از جمله نساجی ها که چه فجایعی در آن رخ می دهد. متاسفانه به دلیل عملکرد ضعیف بازرسان تامین اجتماعی و مدیریت کلان این سازمان، کارگران از حمایت اجتماعی برخوردار نمی شوند.

7- بیمه و درمان و بیمه بیکار:

کارگران با چه مشکلاتی در خصوص بیمه درمان و بیمه بیکاری دست به گریبان هستند؟ این مشکلات ناشی از عملکرد کارفرماست یا سازمان تامین اجتماعی؟

متاسفانه هر ساله سطح پوشش درمان از طرف سازمان تامین اجتماعی کاهش می یابد و بیشتر کارگران را به سمت بیمه های خصوصی می کشاند. فقط طی 2 سال 100 قلم دارو از پوشش تامین اجتماعی خارج شده. موضوع دندان برای بازنشستگان به یک امر حیاتی بدل شده اما خبری از پوشش تامین اجتماعی در این موضوع نیست. بیمارستان های تامین اجتماعی به فروش می رسد و همه اینها باعث شلوغی دیگر مراکز تامین اجتماعی می شود. برای یک سی تی اسکن 2 ماهه وقت داده می شود که معلوم نیست کارگر بیمار تا آن زمان زنده بماند یا نه. بیمه بیکاری را آن چنان برای کارگران بیکار سخت و در پیچ و خم اداری می اندازند که کارگر از خیرش می گذرد. مبلغ داده شده بیمه بیکاری هم 80 درصد حقوق است یعنی کارگر بیکار که 4 برابر زیر خط فقر حقوق می گیرد حالا در این بیکاری 20 درصد هم باید بیشتر گرسنگی بکشد و اینها را اضافه کنید به کارمندانی که دانش اجرای بیمه بیکاری را هم ندارند و بیشتر باعث سرگردانی کارگر می شوند. این مشکلات بر می گردد به اجرای سیاست های نئولیبرالیستی دولت که برای قانون زدایی از روابط کار، باز گذاشتن دست کارفرما برای بی قانونی کردن، کاهش مرتب مسوولیت اجتماعی دولت و سازمان تامین اجتماعی است. دولت برای به اصطلاح کوچک کردن دولت مسوولیت هایش را به بخش خصوصی بی نظارت می دهد تا هر پدرسوخته بازی که بخش خصوصی می خواهد به سر کارگران و جامعه بیاورد.

8- نداشتن مسکن چه مشکلاتی را برای کارگران ایجاد می کند؟ آیا تهیه مسکن کارگران از سوی کارفرمایان و دولت تمهیداتی اندیشیده شده است؟

دستمزد تنها شامل مبلغ ریالی پرداخت شده نمی شود. از نظر من دستمزد شامل بهداشت رایگان، آموزش رایگان، داشتن مسکن مناسب و ارزان قیمت آن طوری که در اصل 3 قانون اساسی گفته شده است، می شود. در زمان قبل از انقلاب کارفرمایان به دلیل اینکه کارگر زودتر به محل کار برسد و انرژی خود را در طول مسیر از دست ندهد، اقدام به ساختن مسکن های سازمانی می کردند مانند ایران خودرو و شرکت نفت، سیلو، چیت سازی، قند و شکر… حتا این دستاورد کارگری در میان بخش نظامی مانند شهرک پاس و در میان فرهنگیان شهرک های فرهنگیان در اقصا نقاط ایران اجرایی شد که بعدها به کارگر دیگر بعد از بازنشسته شدن کارگر مقیم داده می شد و کارگر فرصت داشت در طول سالهای کار، پولش را پس انداز کند و خانه ای بخرد. در حال حاضر ٧٠ درصد دستمزد کارگران و گاه تا ١٠٠ درصد آن شاء صرف کرایه خانه می شود آن هم برای بیغوله هایی که نه بهداشتی هستند و نه ایمن. در سالهای دهه هشتاد دولت برای مسکن ارزان در تهران منطقه پرند را انتخاب و ساختمان سازی کرد که این برج های زشت و بدترکیب و فاقد اصول مهندسی و روانی و تاسیسات غیراستاندارد فقط محلی است برای گذران شب. مسکن پرند حتا ارزان قیمت هم نیست و بیشتر کارگرانی که درآمد متوسط خوبی را دارند را شامل میشود. به لحاظ ساخت، بی کیفیت و برای کسی که آن را می خرد جز دردسر هر روزه مشکلات برق و آب و لوله کشی و آسانسور چیز دیگری در بر ندارد.

ادامه دارد