مردم «تغییر» را فریاد زدند- متن کامل مصاحبه انديشه نو با مازيار گيلانى نژاد

در پی انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای شهر که روز ۲۹ اردیبهشت امسال برگزار شد، بر آن شدیم تا با آقای مازیار گیلانی‌نژاد، کوشندهٔ سندیکایی و دبیر ستاد «ائتلاف پیشتازان عدالت» برای شورای شهر تهران، دربارهٔ انتخابات و برآمدهای آن گفتگو کنیم. گفتگوی همکارمان آناهیتا کیهان با آقای گیلانی‌نژاد را در اینجا می‌خوانید.

آناهیتا کیهان: با توجه به پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری، تحلیل شما از انتخاب مجدد آقای دکتر روحانی چیست؟

گیلانی نژاد: موضوع برای زحمتکشان- برخلاف دیگر طبقات- معلوم است، و آن این است که در این میان زحمتکشان چه چیزی به دست خواهند آورد؟ آیا وضع معیشتی کارگران بهبود خواهد یافت؟ آیا قوانینی به مجلس ارائه خواهد شد که هر کارفرمایی اگر حقوق کارگران را به‌موقع نداد جریمه شود و کیفر ببیند؟ آیا وزیر کار آقای روحانی بخش بازرسی وزارت کار را فعال خواهد کرد تا دیگر شاهد فاجعهٔ پلاسکو و معدن زمستان یورت نباشیم؟

بی‌تردید دکتر روحانی نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول را به کناری نخواهد گذاشت و به همین دلیل هم است که نه‌فقط در 4 سال گذشته، بلکه در 4 سال آتی نیز اتفاق مثبتی برای زحمتکشان نخواهد افتاد.

برخلاف طبقهٔ سرمایه‌دار و سرمایه‌داری کوچک که در این انتخابات بخشی از قدرت سیاسی و اقتصادی را به دست می‌آورند، طبقهٔ کارگر چیزی گیرش نمی‌آید و به‌جز بدتر شدن وضعیت زندگی‌اش چیز دیگری را در آیندهٔ پس از این انتخاب نمی‌بیند. شما اگر به پیام‌هایی که در فضای مجازی تلگرام از بعدازظهر روز جمعه گذاشته شد توجه کنید، مطلب برایتان روشن خواهد شد. در تهران به مردم پیام داده می‌شد که به سمت جنوب شهر بروند، چون محل رأی‌گیری در این مناطق از ازدحام کمتری برخوردار بود. یعنی مشارکت مردمی که پایین‌تر از خیابان انقلاب زندگی می‌کنند در این فرایند کم بود.

در این انتخابات، طبق آمار دولتی 57 میلیون واجد شرایط رأی دادن بودند، که 41 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. رأی باطله 3 میلیون شمارش شده است. یعنی در مجموع 19 میلیون نفر در این انتخابات شرکت نکرده‌اند، که می‌شود 33درصد جمعیتی که حق رأی داشت. بخشی از مردم هم که به این فرایند محلق شدند، بیشتر به دلیل نه گفتن به عقب‌ماندگی بوده است، والّا اگر انتخابات شکل دیگری داشته باشد، بی‌تردید این ارقام تغییر بسیاری خواهد کرد. آنچه مشهود است اینکه چه رأی‌دهندگان به آقای روحانی و چه 19 میلیون تن شرکت نکرده در این انتخابات، یک‌صداتغییر را فریاد کرده‌اند. من امیدوارم که این فریادها به صورت سیّال و درهم و بَرهم نماند، بلکه در آینده به صورت سازمان یافته شکل بگیرد و در آنجاهایی که مافیا به صورت سدّی در مقابل مردم قرار می‌گیرد، این سازمان‌یافتگی بتواند سدّ عقب‌ماندگی فکری را بشکند.

آناهیتا کیهان: نظر شما در مورد انتخابات شوراهای شهر چیست؟

گیلانی نژاد: انتخابات شوراهای شهر و روستا در حقیقت فرایندی است که در آن می‌توان بخشی از حاکمیت شهری را مال خود کرد، و این می‌تواند به یک جنبش اجتماعی تبدیل شود.

انتخابات شورای شهر هم با استقبال دو طبقهٔ سرمایه‌دار و طبقهٔ متوسط روبرو بود، و تنها غایب بزرگ، مردم فرودست و کارگران هستند. تا جایی که من خبر دارم، لیست‌های اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان با ارقام بسیار بزرگی بسته شد. مثلاً برای یک لیست دستِ چندم، اگر می‌خواستی در لیست قرار بگیری، باید حداقل 100 میلیون تومان پول می‌دادی. خُب این دیگر انتخابات نیست، بازار مکارهٔ انتخابات است. در سیستمی که هر چیزی را به شکل پول و کالا می‌بینند، رأی و انتخاب شدن هم کالایی است که باید خرید و فروش شود. سال‌هاست که اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان نشان داده‌اند که رأی مردم را می‌خواهند نه مشارکتشان را، چون هیچ‌کدام خود را ملزم به پاسخ‌گویی به مردم در مورد عملکردشان نمی‌دانند. از شورای اوّل تا کنون، کدام‌یک از اعضای شورای شهر پس از ۴ سال، خدمات خود را فهرست کرده و ارائه داده است؟! در مناظره‌های تلویزیونی دیدیم که چگونه رانت‌خواری‌ها افشا می‌شد. ۴ تن از اعضای شورای شهر تهران ورزشکار بودند. چرا نمی‌آیند به مردم بگویند که در دوران کاری خود چند ورزشگاه به ورزشگاه‌های شهر اضافه کرده‌اند؟ مردم می‌پرسند چرا اعضای شورای شهر دارایی‌هایشان را اعلام نمی کنند؟ کسی که بیش از یک میلیارد پول داده تا نامش در لیست اوّل باشد، مگر چقدر حقوق در ۴ سال خواهد گرفت که بیش از یک میلیارد هزینهٔ انتخاباتی‌اش شده؟! مافیا برای شهر ما چه نقشه‌ای کشیده که میلیاردها تومانی که با آن می‌شد بخشی از معضلات شهری و آسیب‌های اجتماعی را حل کرد، صرف بَنِر و پوستر و ناهار و شام می کند؟ خانمی در شورای شهر بود که با شعار حل معضل کودکانِ کار به شورا راه یافت. ایشان پُرغیبت‌ترین فرد شورا بودند، و به‌جای شورا در اتاق‌های بازرگانی فعالیت می‌کردند. کوشندگان آسیب‌های اجتماعی برای گفتگو با این خانم میلیاردر باید بیش از یک هفته دَمِ در اتاقشان منتظر می‌ماندند. ایشان باز هم کاندیدای ورود به شورای شهر شد.

آناهیتا کیهان: شما به عنوان دبیر ستاد ائتلاف پیشتازان عدالت وارد انتخابات شدید. لطفاً در مورد این گروه کمی توضیح دهید.

گیلانی نژاد: من از ماه‌ها پیش با دوستان دانشگاهی و متخصص در امور شهری و مالی و همچنین دوستانی که در حوزهٔ آسیب‌های اجتماعی کار می‌کنند تماس گرفتم و گفتم که در این دوره بیایید خودتان بر روی صندلی‌هایی که مُختصّ شماست بنشینید. اگر ما معضل زنان کارگر جنسی را داریم، چه کسی بهتر از دوستانی که در این حوزه کار می‌کنند، که بروند و در شورای شهر جاگیر شوند. همچنین، در حوزه‌ٔ کارتن‌خوابی و کودکان کار هم همین‌طور. به هر حال نشستیم و مجموعه‌ای به نام ائتلاف پیشتازان عدالت را تشکیل دادیم. برنامه‌ای هم نوشتیم که توسط کل مجموعه مورد قبول واقع شد که به شما خواهم داد. همه اتفاق نظر داشتیم که شاید پیروز نشویم، امّا این حرکت می‌تواند جنبش جدیدی را در اجتماع رقم بزند. نباید نشست و نظاره کرد. برنامه‌های ما در تهران به‌خصوص توسط رانندگان تاکسی، و دیگر دوستانِ همراه پخش شد تا مردم ما را بشناسند و از برنامه‌های ما مطلع شوند. مردم با وجود اینکه اعتقاد داشتند که اتفاقی نخواهد افتاد، امّا با برنامه‌های ما ارتباط خوبی می‌گرفتند. ما در روزهایی که تبلیغات مجاز بود به میان مردم می‌رفتیم و با آنان صحبت می‌کردیم و با توضیح دادن برنامه‌مان، از آنان می‌خواستیم که به ما رأی بدهند. در روز آخر، با یک حرکت فراگیر، با بیش از ۲۰۰ نفر تبلیغ کننده به میان مردم تهران و رِی رفتیم و برنامه‌هایمان را توضیح دادیم. از رانندهٔ تاکسی گرفته تا دانشجو، کارگران، مددکاران و مددجویان آسیب‌های اجتماعی، استادان دانشگاه، زنان بی‌سرپرست و بدسرپرست (زنان بی‌همسر و بیکار و بی‌پشتوانهٔ مالی)، همگی در نقاط مختلف شهر که بیشتر پایین‌تر از میدان انقلاب بود، برای کاندیداها تبلیغ کردیم. از بعد از انقلاب تا کنون شاید این حرکت بسیار نادر بود. بخشی از مردم با بدبینی، بخشی با نگرانی، و بخشی هم با خوشحالی پذیرای دوستان ما بودند. همهٔ ما در این مجموعه شیوهٔ نویی را در ارتباط‌گیری با مردم و گفتگو با آنان تجربه کردیم. هرچند تعداد ما کم بود، امّا کیفیت خوبی از کار را در شهر به نمایش گذاشتیم. بی‌اغراق بگویم که دوستان دانشجو به دلیل علاقه، و به علّت وجود کاندیداهای کارگری در میان ما، تلاش خوبی داشتند. همچنین، کوشندگان رانندهٔ تاکسی نیز در پخش نظریات ما سنگِ تمام گذاشتند. مردم شهر تهران با ادبیات و واژ‌های تازه‌ای همچون اتاق شیشه‌یی، حق بر شهر، حق نظارت و پاسخگویی از مسئولان، لزوم اختصاص منابع و دارایی‌های شهری به حل مشکل کودکان کار و کارتن‌خواب‌ها و… آشنا شدند. امّا مهم‌ترین موضوع، جمع شدن کارگران، دانشجویان، کوشندگان حوزهٔ آسیب‌های اجتماعی، و استادان و متخصصان امور شهری بود که باید این موفقیت را پاس داشت. من برای آنکه تصویر درست‌تری از فعالیت ما داشته باشید، بخشی از یک گزارش کارمان را برای شما می‌خوانم:

«…اغلب مردم دچار یأس و ناباوری به «اصلح» بودن کاندیداها بودند، چون که به کرّات گفته می‌شد این افراد بعد از ورود به شورای شهر فاسد می‌شوند.

اشاره به وجود فعالانی در حوزهٔ کودکان کار، عامل مکث مردم و شنیدن حرف‌های همیاران بوده است.

تعداد زیادی از مردم، فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران را مناسب برای خارج از عرصهٔ شورای شهر می‌دانستند.

بر مبنای مشاهدات، نسبت به سایر تبلیغات، کمترین دورریز را تراکت‌های پیشتازان داشته است.

اغلب اصول‌گرایان، گرایش بیشتری به تفکر در مورد لیست نشان دادند، و اصلاح‌طلبان به دلیل ترس از شکسته شدن آرایشان به‌شدّت سایر لیست‌ها (و ائتلاف پیشتازان) را رد می‌کردند.

در مجموع، استقبال محدودهٔ مرکزی و جنوبی تهران بسیار بهتر از شرق، غرب، و شمال تهران بوده است.»

آناهیتا کیهان: تعداد آرای ریخته شده برای انتخاب شورای شهر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

گیلانی نژاد: بی‌اغراق باید گفت که انتخابات شورای شهر تحت تأثیر انتخابات ریاست‌جمهوری قرار گرفته بود. بسیاری از مردم از ما می‌پرسیدند که این لیست پیشتازان عدالت به چه کسی (از نامزدهای ریاست‌جمهوری) رأی خواهد داد، و همین موضوع چشم اسفندیار ما می‌شد، چون ما در مورد انتخاب ریاست‌جمهوری نظری نداده بودیم و به عقیدهٔ مردم احترام می‌گذاشتیم. خُب ما تحلیلمان در ائتلاف این بود که اصول‌گرایان، اصلاح‌طلبان، تحریمی‌ها، آرای خاکستری، و آرای سیاه در هر انتخاباتی وجود دارد. ما باید همهٔ این طیف‌ها را با گفتگو به سَمتِ خودمان بکشانیم. همین موضوع بسیاری از افراد بانفوذ را نگران کرد و تلاش کردند این ائتلاف به سرانجام نرسد، و از تهدید دوستان ما به انصراف هم اِبایی نداشتند. آنان می‌دانستند که این گفتمان که تلاش دارد حقوق شهروندی را به میان مردم ببرد، تهدید کنندهٔ منافع آنان است. ما توانستیم در برخورد با صاحبان رأی‌های سیاه، با این استدلال که «با فروختن هر بارهٔ رأیتان، موش‌ها در کوچه‌هایتان فوتبال بازی خواهند کرد، فرزندانتان را محروم از فضای سبز می‌کنید و آنان با دیدن معتادان به سمت اعتیاد کشیده خواهند شد نه ورزش، فروش رأی‌هایتان باعث اعتیاد، کودکان کار، و زنان کارگر جنسی می‌شود» بخشی از آرای سیاه را که در هر انتخاباتی رأی خود را می‌فروشد، به سَمتِ خودمان، آن هم به صورت آگاهانه بکشیم. بخشی از ۱۳۱هزار رأیی که آقای راغفر آوردند، حاصل تلاش این دوستان بود. بخشی از رأی خاکستری را که همیشه سرگردان است و نمی‌داند به چه کسی رأی بدهد یا اصلاً رأی ندهد، نیز با خود همراه کردیم. در پی گفتگو با تحریمی‌ها، با این استدلال ما که «رأی شما مال ماست، چون شما رأیتان را به اصول‌گرایان یا اصلاح‌طلبان نمی‌دهید، پس تحریم شما در حقیقت دریغ کردن رأیتان از ماست و ما را بایکوت کرده‌اید. تا دیروز می‌گفتید که به چه کسی رأی بدهیم؛ حالا که افراد موجّه و کوشندگان اجتماعی آمده‌اند چرا نباید به ما رأی بدهید؟ این یک جنبش اجتماعی است و شما در کدام طرف آن ایستاده‌اید؟» بخشی از تحریمی‌ها نیز به به سمت ائتلاف پیشتازان آمدند. به‌ویژه، از برنامهٔ ائتلاف هم استقبال کردند و در توزیع تراکت‌ها و تبلیغ نظر ما کمک کردند.

البته رقیبان هم بیکار نبودند. آنها با آوردن آقای خاتمی و استفاده از محبوبیت او توانستند رأی زیادی را به خود اختصاص بدهند. امّا این از نگرانی آنها از آمدن رقیبانی چون ما نخواهد کاست. خرید آرا و شام دادن نمی‌تواند در مجموعه‌ای مانند ما اتفاق بیفتد. منابع محدود مالی ما همچون ریگی در بیابان بود، امّا نگرانی رقیبان نشان از اهمیت کار ما دارد. آنان توانستند یکی از خوشنام‌ترین کوشندگان آسیب‌های اجتماعی را وادار به انصراف کنند، کسی که می‌توانست آرای نفر اوّل آنان را بشکند. به دلیل مشکلات مالی، تبلیغات ما منحصر به این موارد در شهر تهران بود: در حدود ۴۲۰هزار تراکت پخش شد، ۴هزار پوستر و 100 بَنِر  نصب گردید، کاندیداها در ۸ سخنرانی شرکت کردند، ۲۰هزار نسخه از برنامهٔ ائتلاف پیشتازان بین مردم پخش شد، بیش از ۲۰۰ مُبلّغ در تهران با ۴۰هزار نفر گفتگو کردند.

آناهیتا کیهان: لیست پیشتازان عدالت در انتخابات چقدر رأی آورد؟ و این آرا از چه محلی بود؟

گیلانی نژاد: با اینکه امکانات ما در مقابل حریفان بسیار اندک بود ، امّا به همّت آگاهی و دانایی یارانمان توانستیم این نتیجه را به دست آوریم: سر لیست ما آقای راغفر، اقتصاددان حوزهٔ فقر، با 131هزار رأی، نفر 44م در تهران شد. آقای خسرو صالحی، از کوشندگان بنام حوزهٔ کودکان کار، با ۳۳هزار رأی نفر 58م شد. آقای علیرضا ملکی، رانندهٔ تاکسی، با ۵هزار و 650 رأی نفر 101م شد، آن‌هم در میان ۲۳۱۱ کاندیدا. هرچند که ما می‌دانیم بخش زیادی از آرای این دوستان به دلیل نداشتن نفر بر سر صندوق‌ها خوانده نشده و روز 2 خرداد جمع کثیری از کاندیداهای شهر تهران به فرمانداری مراجعه کرده و شکایت کرده‌اند. رأی ما از میان مردم و دوستداران فعالیت‌های اجتماعی بیرون آمد. امیدوارم دیگر لیست‌ها نیز هزینه‌هایشان را در اتاق شیشه‌یی بگذارند و اَعمال و رفتارشان را آشکارا در مقابل مردم قرار دهند.

آناهیتا کیهان: شما در تحلیل‌هایتان  گفتید که رأی مردم به تغییر بود. این نشانه را چگونه در انتخابات شورای شهر می‌بینید؟

گیلانی نژاد: ببینید، بعد از فاجعهٔ پلاسکو و جریحه‌دار شدن احساسات مردم، این خرد جمعی شکل گرفت که دیگر نمی‌خواهد افراد غیرمتخصص را به شورا بفرستد. چه در فضای مجازی و چه در اجتماع، مردم از عملکرد آقایان و خانم‌های شورا ناراضی بودند. خانم معصومه آباد، با اینکه به دوستان سندیکای شرکت واحد قول پیگیری موضوع مسکن آنها را داده بود، در مراجعه‌های حضوری رانندگان شرکت واحد حاضر به ملاقات با آنها نشد. اختلاس‌ها و ثروت‌های بادآوردهٔ اعضای شورای شهر، مردم ناراضی را به این سو کشاند که دیگر نباید این تیپ افراد به شورا بروند. دقیقاً به همین علت ما هم وارد این فرایند شدیم. هوای آلوده، ریزگردها، افزایش آمار کودکان کار و کارگران جنسی و کارتن‌خواب‌ها، ترافیک سنگین، عدم رسیدگی به محله‌های جنوبی شهر، بُرج‌سازهایی که باعث سکون هوا و آلودگی شهر شده‌اند، و اعضای شورای شهری که فقط به فکر فروش شهر هستند، همه دست به دست هم داد تا مردم تغییر را چه در فضای مجازی و چه در صندوق‌های رأی بخواهند. ببینید، وقتی ۵۶۵۰۰ نفر جمع می‌شوند و به یک راننده تاکسی گمنام رأی می‌دهند، چه معنایی جز خواست تغییر در آن نهفته است؟ مردم هم از جناح اصول‌گرا خسته‌اند و هم از اصلاح طلبان، اما مرد میدانی نمی‌بینند. اگر ما کمی زودتر شروع کرده بودیم، بی‌تردید آقای راغفر امروز در شورای شهر حضور داشت.

من به دوستانی که به جای رأی دادن به لیست ما به اصلاح‌طلبان رأی داده‌اند می‌گویم که دیر نیست که آقای خاتمی از این تأیید خود پشیمان شود. اصلاح‌طلبان نشان دادند که در مجلس هیچ‌کاره‌اند و در بازی‌های سیاسی کمتر از اصول‌گرایان نیستند. دیر نیست که دختر صفدر حسینی دیگری در شورای شهر قد علم کند. این‌گونه تأییدها فقط مردم را دلسرد می‌کند و به حاشیه می‌راند تا جناح تمامیّت‌خواه در نبود مردم هر چه می‌خواهد بکند.

ما ۵۶۵۰ رأی از صندوقی برای علیرضا ملکی رانندهٔ ناشناس تاکسی فرودگاه بیرون کشیدیم که هیچ نظارتی بر آن نداشتیم. کافی است کمی همّت کنیم و با همگرایی انسان‌های باشرف و فعال در عرصهٔ اجتماعی، همچون دکتر لیلا ارشد کوشندهٔ نام‌آور حوزهٔ آسیب‌های زنان، راننده علیرضا ملکی کوشنده در راه مشکلات رانندگان تاکسی، دکتر خسرو صالحی کوشندهٔ باسابقهٔ آسیب‌های حوزهٔ کودکان کار، دکتر راغفر اقتصاددان حوزهٔ فقر… که کم هم نیستند و سال‌هاست بدون هیچ چشمداشتی در این عرصه‌ها تلاش می‌کنند، این نبرد اجتماعی را به مردم معرفی کنیم و نیروی اجتماعی لازم برای این نبرد اجتماعی را فراهم بیاوریم.

سرمایه‌داری دلال و مافیایی هراس عمیقی از سازمان‌یافتگی جنبش کارگری و اجتماعی و تأثیرهای آن بر جنبش عمومی آزادی‌خواهی دارد، و از این رو، در سال‌های اخیر همهٔ تلاش خود را به کار بسته است تا از نزدیکی، هماهنگی، و مبارزهٔ مشترک زحمتکشان در کنار دیگر سازمان‌های اجتماعی جلوگیری کند.

خواست‌های کارگران زحمتکش جدا از خواست‌های پرستاران، خبرنگاران، آموزگاران، هنرمندان، نویسندگان، دانشجویان، و زنان، و حتّی دانشمندان مردمی نیست. ما خواهان بهبودی وضعیت معیشت مردم ایران، رفع فقر و بیکاری، و تأمین آزادی‌های انسانی هستیم.

واکنش مردم نشانهٔ یک هشدار و درعین حال یک امید است. هشدار نسبت به اینکه فرصت‌ها به‌سرعت از دست می‌رود، و امید به اینکه همچنان در دل جامعه و در حاشیهٔ حکومت کسانی هستند که مورد اعتماد مردمند، و هنوز می‌توان جلوی فروپاشی ملّی و بر باد رفتن ایران را گرفت. صدای آن هشدار را باید جدّی گرفت و امید را باید زنده نگاه داشت.

گر تو خاموش بمانی

چه کسی خواهد بود

که گواهی دهد

«اینجا، بودند

عاشقانی که زمین را به دگر آیینی

خواستند آذین بندند و

چه شیدا بودند»؟

 

محمدرضا شفیعی کدکنی «م. سرشک»