در سایهی سالنهای قدرت و بر فراز برجهای شیشهای سرمایهداری مالی، ایدئولوژی حکمفرماست که وعدهی بهشت رفاه را میدهد، اما جهنمی از نابرابری میسازد. این است تراژدی نئولیبرالیسم حاکم؛ نمایشی تلخ که قهرمانانش ثروتمندان و شرکتها هستند و قربانیانش، تودههای مردم.
برای آنکه درک بهتری داشته باشیم به موارد زیر اشاره می کنیم:
پرده اول: شکافی که هرگز ترمیم نشد!
با آنکه قرار بود اگر تورم بیش از نرخی که حداقل دستمزد را با آن برای امسال تعیین کردند بیشتر شد، افزایش دستمزدها امکان پذیر باشد اما آقای میدری وزیر کار می گوید افزایشی در کار نیست و در همین حال یارانه ۳ میلیون و ۶۲۰ هزار نفر که چهار برابر زیر خط فقر زندگی می کنند را حذف می کند. حذف شدگان افرادی سریدار مدارس و یا کارپردازان شرکت ها بوده اند به گفته خود آقای میدری. یعنی دانسته یارانه محرومان را قطع کرده است. در این نمایش، «دست نامرئی بازار» که چنگالی است برای دریدن پیکره ی جامعه همیشه در کار است و اتاق بازرگانی که لانه مافیاست بر این امر نظارت دقیق دارد. چون باید طبقه زحمتکش که ۹۹ درصد جامعه را تشکیل می دهند فقیر بمانند تا انباشت ثروت در سایهی قدرت صورت بگیرد. آقازاده ها برای حرامزادگی در ایران و خارج به پول نیاز دارند.
آزادی بازار، طلسمی است که گنجینههای ملی را در صندوقهای خصوصی انباشته میکند و شکاف بین ثروت و فقر را به درهای غیرقابل عبور تبدیل میکند.
قوانین حمایتی، یکی پس از دیگری، قربانی طمع ورزی و سود بیشتر مافیا میشوند. از جمله باید یارانه نان، کمترین قوت مردم محروم حذف شود، بانک رفاه که با پول کارگران درست شده به چنگال شوم سرمایه داری رانتخوار بیفتد، سازمان تامین اجتماعی با مدیران نالایق و پاچه خوار تجهیز شوند تا به دستور صندوق بین المللی پول و ستون پنجم دشمن نابود گردد تا زحمتکشان از تامین درمان خود عاجز بمانند. اتحادیههای کارگری آخرین سنگرهای دفاع، تخریب یا تسلیم شوند، رهبرانشان یا مطیع و یا آنچنان خرد گردند که دیگر هیچگاه هوس مطالبه گری نکنند تا بدین وسیله با توجه به تورم موجود، دستمزدهای واقعی رو به افول گذارند. این است نقشه شوم مافیا و همدستان ستون پنجم دشمن در ایران.
پرده دوم: حراج جان انسانها:
خدمات عمومی، این نگینهای درخشان تمدن بشری، به کالاهایی برای حراج تبدیل شدهاند. بازار سیاه سلامت و آموزش این حقوق ذاتی بشر، در حال حاضر تبدیل به کالاهایی لوکس شده اند که تنها ثروتمندان میتوانند از عهدهی خریدشان برآیند. کیفیت زندگی اکثریت مردم، قربانی سود اقلیتی یک درصدی میشود.
در این دنیای جدید، فرصتها ارثی هستند نه بر حسب توانایی ها. تو در چه خانوادهای به دنیا بیایی، امکانات رشد و سرنوشت تو در جامعه رقم می خورد. به عبارتی: کارگر زاده باید کارگر شود تا فرزندان ثروتمندان یا مدیران جامعه شوند و یا با رفتن به کلاس های کنکور چند ده میلیارد تومانی و یا با خرید سوالات، بهداشت و درمان جامعه به دستان اینان بیفتد تا اگر پول داشتی زنده بمانی و اگر نه بهشت زهرا منتظر شماست.
طبق آمار وزارت بهداشت، سالهاست زحمتکشان به دلیل نداشتن پول زیر میزی به پزشکان، خودخواسته مرگ را انتخاب و از دردسر انداختن خانواده پرهیز می کنند تا آن چندغاز پول به هزینه مراسم کفن و دفن اختصاص یابد.
از در خیابان گذاشتن سالمندان و یا رها کردن سالمندان آلزایمری چه بگوییم که امامزاده ها موظف شده اند پیرانی که کنترل ندارند را به امام زاده ها راه ندهند چرا که آمار رها سازی سالمندان در حرم امام رضا افزایشی بی سابقه یافته است.
حتا مذهب هم دستاویز نئولیبرالیسم گشته و از حوزه وظایف دینی که حمایت از محرومان است منع می گردد. مساجد به جای آنکه خانه محرومان، کارتن خواب ها، گور خواب ها، ماشین خواب و پشت بام خواب، زیر پل خواب ها، گردد درهایش فقط به روی مومنینی باز است که وجوهات می دهند. پول اگر داری می توانی مسجد و امام زاده بیایی وگرنه تو را به خانه خدا راهی نیست. نئولیبرالیسم حتا بهجای خدا هم تصمیم می گیرد که چه کسی ملازم درگاه است.
آری سندیکالیست ها با این سیستم ضد بشری نئولیبرالیسم که همه چیز از ایمان تا نان را در پول می بیند مخالف است و با این سرشت پلید مبارزه می کند.
معیشتی در خور انسان، کار برای همه، بهداشت و آموزش رایگان برای همه، مسکنی ارزان قیمت برای همه، سیستمهای تعاونی برای توزیع صحیح کالا برای مبارزه با دلالی، امنیتی که در آن صلح برای همگان به ارمغان بیاورد، زنانی که در حقوق اجتماعی برابر با مردان باشند باید در جامعه برقرار گردد.
اینها خواست های طبقه کارگر طبق منشور حقوق بشر و آرمان های انقلاب بهمن ۵۷ برای ایجاد دولتی انسانی و کارگری می باشد.
