انتخاباتی در ایران برای تعیین رئیس جمهور و شوراهای اسلامی شهر و روستا صورت گرفت و در این بین گروه ها و شخصیت های فعال در حوزه های کارگری، مدنی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی، دانشگاهی و زنان، قومی و دینی و خارج از دایره قدرت و حکومت به دلایلی که برای هر طرف قانع کننده بود یا در انتخابات شرکت کردند و یا آن را تحریم نمودند.
قطعن به طورکلی و با استثناء جزئی همگی دغدغه ی منافع ملی, حقوق قانونی ملت ایران, آزادی, عدالت اجتماعی, صلح, برابری, رفع تبعیض جنسیتی, قومی, دینی, آموزشی, شغلی و رفع ظلم و ستم را دارند.
امروز بعد از انتخابات کار صحیح این است, به جای این که وقت و انرژی خود را صرف این منظور نماییم که از زمین و زمان و قدیم و جدید, فاکت و دلیل و برهان بیاوریم که عمل من صحیح بوده و دیگران خلاف, بیاییم دستاوردها و نتایج عمل خود را بدون تعصب و بدون جبهه گیری مورد نقد و بررسی قرار دهیم تا به نتیجه ای قابل قبول برسیم. آن را چراغ راه مسیر آینده ی خود بدانیم. که این گامی است مؤثر و رو به جلو در جهت قبول و احترام به نظر و تحلیل مخالف, حتا اگر در یک جبهه واحد و رزم مشترک قرار گرفته باشیم و تمرینی هم باشد برای رشد فرهنگ واقعی دمکراسی خواهی و همچنین استحکام بیشتر وحدت رویه و عمل در جهت پیشبرد اهداف انسانی خود.
به شخصه عقیده به این دارم که درهیچ کجای جهان دمکراسی به معنی واقعی آن که تمام اقشارجامعه به شکلی برابر بتوانند در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشند, نمی توان یافت. حتا در اروپا و امریکا. زیرا وقتی که درصد سران و مسئولین و مدیران این کشورها را نسبت به جمعیت اقشار و طبقات آن در نظر می گیریم به آمار قابل قبولی نمی رسیم تا چه رسد به کشورخودمان که حاکمان آن بیشتر از منظر تزیینی به رأی مردم نگاه می کنند و خود را نماینده خدا می دانند تا نماینده مردم.
با این وجود سئوالاتی مطرح می نمایم به این شرح: در انتخابات 1396 با تمام محدودیت ها در مورد انتخابات شوراها مربوط به کلان شهر تهران تعدادی از فعالین درحوزه های کارگری, آسیب های اجتماعی, تشکلهای مدنی, کودکان کار, زنان و کارشناس مردمی و سرشناس اقتصاد از زیر تیغ نظارت گذشتند و صلاحیت آنها مورد تأیید قرار گرفت، آیا حمایت یکپارچه و فعالانه از آنها نمی توانست قدمی رو به جلو محسوب نمود؟ حتا اگر نمی توانستند کارهای بزرگی انجام دهند. ولی در سر و سامان دادن به کودکان کار و خیابان، معتادان بی سر پناه، کارتن خوابها و زنان کارگر جنسی اقدامی به عمل می آوردند و نیم نگاهی به محلات فقیرنشین و حاشیه شهر می داشتند و قدمهایی هر چند کوتاه بر می داشتند، آیا ارزش شرکت درانتخابات را نداشت؟
دوم خرداد شاید دستاورد اقتصادی چشمگیری نداشت و تغیییری در شرایط اقتصادی کارگران و مزدبگیران ایجاد نکرده باشد، ولی گشایشی بزرگ در زندگی سیاسی ایرانیان به وجود آورد و این گشایش را کسانی خوب حس می کنند که شرایط خفقان و سرکوب های قبل از 2 خرداد را لمس کرده باشند. هر چند که این تغییرات خواست و اراده ی مردم برای تغییر بود که با شرکت گسترده در انتخابات حاصل گردید و کم هم نبودند آنهایی که انتخابات 2 خرداد را تحریم نمودند.
با توجه به شرایط حال و چگونگی اتحاد و تشکل یابی طبقات و اقشار مختلف جامعه که به انحای مختلف حقوق آنان نادیده گرفته می شود، آیا اقدامی که حتا یک قدم رو به جلو باشد، آیا نباید آن یک گام را برداشت؟
با این فرض که جناحهای مختلف حکومت همه در جهت حفظ نظام تلاش می کنند و شکی هم در آن نیست، می شود این حکم را صادر کرد از فرصت هایی که می تواند ما را در رسیدن به اهداف و آرمان هایمان تکانی رو به جلو باشد و یاریمان دهد، استفاده نکنیم؟
حاکمان علاقه ای به شریک در حکومت ندارند و روز به روز دایره نفوذ خود را گسترش و حلقه ی شریکان خود را تنگتر می کنند و البته تعداد ناراضیان خود را نیز بیشتر، در این بین وظیفه ی ما چیست؟
به جای دلیل وبرهان آوردن وصرف انرژی محدود خود به این که کدام یک از ما درست می گوییم, اگر انرژی و تلاش و کوشش ما صرف ایجاد و گسترش اتحاد بین تمام نیروهایی گردد که خواهان تغییر وضع موجود هستند، خواهان برابری و عدالت اجتماعی، آزادی و استقلال وصلح، خواهان رفع تبعیض در انواع مختلف آن هستند، بکوشیم از هر آنچه ما را از هم دور می نماید، بپرهیزیم و هر آنچه ما را به هم نزدیکتر و صفوفمان را مستحکمتر می کند راه آن را پیدا و به آن عمل نماییم.
با هم و در کنار یکدیگر با اقدام وعمل میتوانیم به اشتباهاتمان پی ببریم و در جهت رفع آنها تلاش بکنیم که در تفرقه و دوری از هم هیچکدام حاصل نخواهد شد.
یارمحمد اکبری
عضو سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران