١١ اردیبهشت روز جهانی کارگر خجسته باد. “بنام دستهای پینه بسته کارگر”

بنام هنر و فرهنگ و شکوفایی و ادبسار کارگر که سراپا آفرینندگی و سازندگی است. اگر کارگر نباشد چگونه می‌توان افق‌های دوردست را نگریست و چگونه می‌توان در گذرگاه سیاسی و اقتصادی رجز خوانی کرد؟ اگر کارگر نباشد و یا آنها برای یک روز و یا یک هفته کار نکنند و یا در کارگاه‌ها بنشینند و یا از کارگاه‌ها بیرون بروند و نگذارند کسی هم در کارگاه‌ها کار بکند در آن هنگام چه خواهد شد؟ در آن هنگام که صدای ژنراتورهای برق خاموش است و دیگر صدای سنگ‌جت‌ها و ذوب شدن الکترودها همچنان سوت و کور است. آیا کارفرمایان و پیمانکاران پادو می‌توانند همچنان در چرخه سودورزی‌های خود دست و پا بزنند؟

آیا پیمانکاران سودجو هنوز یادشان نرفته است که چگونه در مرداد ماه سال ١٣٩٩ که کارگران کارگاه‌های نفت و گاز و پتروشیمی جنوب کشور با کاری خردمندانه و سازمان یافته برای پایان دادن به رجزخوانی های پیمانکاران پادو که هیچ گونه ارزشی برای دادنامه‌های کار (قوانین کار) نمی‌گذارند و حقوق کارگران را زیر پا له می‌کنند ؛ناچار شدند در یک هماهنگی گسترده از کارگاه‌های نفت و گاز و پتروشیمی‌های عسلویه ، کنگان ، اصفهان ، لامرد ، آبادان ،اهواز،قشم ، بندرعباس و…بیرون بروند و نگذارند کسی هم سر کار بیاید.

در اینجا بود که شکوه و زورمداری کارفرمایان شکست و آنها خودشان را تنها و ناتوان دیدند و بیش از هر زمان دیگری کوشیدند تا با هر نیرنگی نگذارند کارگرها از کارگاه‌ها بیرون بروند؛ چون کارگاه بدون کارگر که کارگاه نیست.

در پتروپالایش کنگان به کارگران گفتند که روزی چهل هزار تومان افزون بر دستمزدهای‌تان به شما خواهیم داد و سر یک هفته ٢٨٠٠٠٠ تومان در پایان هفته‌ها به کارتهای بانکی شما واریز خواهیم نمود.

در فاز ١٤ کنگان نیز تنها بخش اداری و سرپرستان در کارگاهها ماندند و آنها ناچار شدند خودشان دست به کار شوند و لوله‌ها را جفت‌گیری کنند. ولی آنها جوشکار نبودند و نتوانستند جوش بدهند و به ناچار خود را درمانده دیدند و به کارگران برای سر کار آمدن زنگ می‌زدند.کارفرماها به شرکتها هشدار می‌دادند که بایستی کارگرها را به هرگونه ای که می‌توانند به سرکار بیاورید و به ناچار بایستی خواست‌های آنها را برای افزایش دستمزد و سر هنگام پول دادن را به جای آورید.

کارگران تا چهل روز بیکاری را بر پذیرفتن خواری و درماندگی در برابر پادوهای پیمانکار برتری دادند. کارگران تنها به سخنان مدیران کمپین گوش می‌دادند که از آنها خواسته بودند برای رسیدن به خواسته‌های کارگری‌شان، همچنان استوار و پابرجا باشند. در این زمان نیز بسیاری از پویشگران کارگری در تیررس دستگاه‌های امنیتی قرار گرفتند و از آنها بازجویی کردند. نمایندگان کارگری به بازجوها گفته بودند که آیا اگر کارگران در کارگاه به حق طلبی می‌پرداختند؛ آیا هزینه های آن بیشتر از زمان کنونی که از کارگاهها بیرون بروند نبود؟ در بیرون از کارگاهها نه درگیری و نه هیچ کار ناخوشایندی انجام نمی‌گیرد که آسیبی در راستای امنیتی و جانی انجام بگیرد. ما تنها خواهان درست شدن حقوق هامان هستیم و بیرون رفتن کارگران و خاموش شدن کارگاه بهترین گزینه برای درست شدن کارهایمان بوده و هست.

کارگران نشان دادند که اگر بخواهند برای دستیابی به حقوقشان دست به هر کاری بزنند این توانایی را دارند. آنها خودشان به دنبال آرامش درونی و سرزمین‌شان هستند و اینکه کاری نکنند که پیامدهای ناخوشایند برای خودشان و مردم داشته باشد.

در اینجا کارفرمایان بایستی از سر به زیری و نیک منشی آنها سرشان گیج نرود و خودخواهی‌شان گل نکند و به خودشان بیایند و بپذیرند و بایستی بپذیرند که هر کارگر نماینده یک خانواده است و نبایستی او را در برابر خانواده و وجدانش شرمنده کنند تا ناچار بشود دست به اعتصاب بزند.

١١ اردیبهشت ١٤٠٠

وارتان خرم‌دین کارگر کارگاههای نفت و گاز پارس جنوبی کنگان و عسلویه