هیچ مقام مسوولی یادی از ما کارگران نقاش ساختمان نمی کند اما جناب نیروی انتظامی برای این مسئله تاب نیاورده دست به کار میشود وحضرات انجمن صنفی هم که خود فروخته هستند درخدمت جناب نیروی انتظامی به خدمت کارگران نقاش ساختمان می رسند این خدمت گزاری را هم برای دست گرمی وهم برای تمرین مناسب می بینند. اما یه کم دور تر میریم از اول شروع میکنیم بنده دقیقا یادم هست که کارگران نقاش پاتوقشان در تهران پارس فلکه چهارم خیابان وفادارشرقی ایستگاه مسجد بود تقریبا 20 سال پیش روزی شهردار آمد گفت :برای شما جای سر پوشیده درست خواهیم کرد.
اما این وعده دروغی بیش نبود یکی دوسال بعد آقایان دست بکار شدند هر چند زحمت زیادی برای نیروی انتظامی داشت پس از درگیری های مختلف این وظیفه را انجام دادند و کارگران را به ایستگاه مدرسه راندن اما چند سال بعد دوباره دیدند که کسی یادی از این کارگران نمی کند دوباره نیروی انتظامی با خود اندیشید که من یادی از کارگران میکنم و این دفعه برای گرم کردن با باطوم هاشون آمدند و برای ما حسابی خدمت کردند واز ایستگاه مدرسه به دوراهی رهبر راندند. جنب دانشگاه خواجه نصیر یک پارک کوچک بود که آنجا جمع میشدیم وچند روز پیش آقایان دوباره یادی ازما کرده بودند که اینجا جای شما نیست و جناب انجمن صنفی حاضر در جلسه گفتند یا اینجا جمع نشید یا اون زیر پل یه آغل مانندی برای خدمت به شما عزیزان درست کردیم به زور باطوم می فرستیم آنجا. اگر این حضرات خود فروخته وجناب انتظامی نباشه کسی به فکر ما کارگران نیست من نمی دونم آیا ما در این مملکت جای برای سر پا ایستادن داریم یا نداریم. ما باید به فکر این بحران بیکاری که پس از رکود در بازار مسکن به وجود آمده باشیم ویا هر روز در گیر با ماموران باشیم آیا حل این بحران به عهده کیست؟
کارگرسندیکای نقاش علی آقا