
غلامحسن رهگوی کارگر بازنشسته تامین اجتماعی و مطالبه گر شاخص بازنشستگان مستقل قزوین نیز به آغوش مادر، زمین بازگشت.
غلامحسن رهگوی نه تنها در مطالبه گری قوی و سرسخت بود که مافیای کانون عالی و کانون بازنشستگان قزوین بسیار از او حساب می برد، بلکه شاعر کارگری و زبان حق گوی همه بازنشستگان بود و با اشعار خود افشاگر ستمگریهای مسوولین بود، از جمله این شعر:
مدیر ورشکسته/ قلب ما رو شکسته
داره بازی می کنه/ با روح بازنشسته
حق ما رو نمیده/ تو خواب خوش لمیده
سخت کرده زندگی رو/ با افکار پوسیده
فراری از قانون/ دل ما رو کرده خون
یه وزیر شکم سیر/ حق رو نموده زنجیر
نمی بینه کارگر رو/ کارگر شده زمینگیر
کارگر و بازنشسته/ بال و پرش شکسته
گیر کرده توی بن بست/ خسته تر از یه خسته
…بیشتر